روزنه

روزنگاری های من

روزنه

روزنگاری های من

مشخصات بلاگ

آغاز سخن یاد خدا باید کرد
خود را به امید او رها باید کرد
ای با تو شروع کار ها زیبا تر
آغاز سخن تو را صدا باید کرد

"مجتبی کاشانی"

۲۱ مطلب در آبان ۱۳۹۶ ثبت شده است

 سوالی که همیشه در علم اقتصاد مطرح بوده این است که چه چیزی باعث رشد اقتصادی کشورها می شود.من به دو نظریه که بیشتر از بقیه در دنیا استفاده شد اشاره می کنم . آدام اسمیت در کتابش با نام«تحقیق در ماهیت و علل ثروت ملل» که  در سال 1776 چاپ شد به این نتیجه می رسد که بازار های آزاد ، حفاظت از حقوق مالکیت خصوصی و کمترین حضور دولت در اقتصاد باعث پیشرفت اقتصادی می شود. افکار اسمیت را اقتصاد دانان قرن بیستم قبول کرده اند. به عقیده ی او بازار رقابتی پیروزی در اقتصاد را به همراه دارد. بعد از اسمیت ، دیوید ریکاردو در سال 1817 کتابش را با نام «اصول اقتصاد سیاسی» چاپ کرد به عقیده ی او مردم در صورتی وضع بهتری خواهند داشت که در فعالیت هایشان متخصص شوند.روی هم رفته عقاید ریکاردو و اسمیت و بقیه اقتصاد دانان به کم شدن دخالت دولت انگلیس در اقتصاد ختم شد و البته در اواخر قرن نوزده رشد بی نظیر اقتصادی را برای انگلستان به همراه داشت . اما در قرن بیستم روش های اقتصادی شبیه علم فیزیک شد و یا حتی به مسائل پیچیده ریاضی تبدیل شد . درسال 1936 جان مینارد کینز  با چاپ کتاب«نظریه ی عمومی اشتغال، بهره و پول» انقلابی به پا کرد او معتقد بود که برای پیشرفت اقتصادی سیاست های فعال دولت لازم است .
  ساده ترین مدل پیشرفت اقتصادی رابطه ی بین زمین نیروی کار و مدیریت و محصول است . یعنی با افزایش زمین و نیروی کار و مدیریت خوب محصول بهتری به دست می آید . از طرف دیگر نظارت دولت باعث می شود که با برنامه ریزی بهتر راه را برای رشد اقتصادی پیدا کند و محیط مناسبی را  ایجاد کند .
استفاده از تجربه ی کشور های دیگر بسیار مهم است . مثلا بعد از جنگ جهانی دوم کره جنوبی اقتصادش متمرکز بازار بود (یعنی عقاید اسمیت) و کره شمالی از برنامه ریزی مرکزی پیروی کرد (یعنی عقاید ریکاردو). تا این زمان بسیاری از کره شمالی ها ورشکست شدند اما کره ی جنوبی پله های پیشرفت اقتصادی را بالا می رود . یا مثلا آلمان شرقی و غربی که از این دو الگو جداگانه پیروی کردند و در آخر آلمان شرقی مجبور شد به آلمان غربی تسلیم شود و دیوار بین این دو کشور برداشته شد چون از نظر مردم اقتصاد آلمان غربی پیشرفته تر بود.                                       
  کشور هایی مثل ژاپن، تایوان ، کره جنوبی ، هنگ کنگ و سنگاپور در گذشته وضع خیلی بدی داشتند . چین هند و شوروی هم  از نظر اقتصادی در حال ورشکستگی بودند ولی به سمت آزادی اقتصاد رفتند و اقتصادشان رشد کرد یعنی حرکت کشور های موفق جهان به سمت اقتصاد آزاد است. ( منبع: راندال هولکامب).

  برای توسعه ی اقتصادی باید پایه ی محکمی از علوم و تکنولوژی داشت . این پایه ی محکم شامل منابع انسانی متخصص  و سیاست ها و مدیریت مناسب است . در کتاب «توسعه ی اقتصادی و برنامه ریزی» نوشته ی دکتر شهنام طاهری آمده است که عدم پیشرفت اقتصادی جهان سوم را نمی توان به نبودن منابع طبیعی نسبت داد زیرا یک سوم منابع  آهن و مس جهان ، یک دهم منابع نفت جهان ، روی ، مس، قلع و یک ششم منابع نیکل و منگنز و دو پنچم منابع بوکسیت جهان در آمریکای جنوبی است یا ذخایر نفت و گاز در خاور میانه و آهن در هندوستان و نیروی بالقوه هیدرولیک در آفریقا( که چهل تا پنجاه در صد نیروی آب جهان را در بر می گیرد ) قرار دارد . عواملی مثل آب و هوای قطبی یا بسیار گرم ، مناطق کوهستانی صعب العبور یا صحرا های خشک از علل عقب افتادگی است و البته در کنار آن مسائل اجتماعی و رشد جمعیت  کمبود نیروی ماهر انسانی و کم بودن منابع مالی هم از عوامل عقب افتادگی است .

  کسانی مثل باران، سوییزی و مگزاف خروج سرمایه های خدادادی کشور ها به وسیله ی استعمار گران را ریشه اصلی عقب افتادگی میدانند  و لی گروه دیگر معتقدند که اگر از آنچه باقی مانده است به خوبی استفاده شود می تواند باعث توسعه شود.

  فاصله ی بین کشورهای در حال توسعه و توسعه یافته به علت پیشرفت های علمی و فنی در کشورهای توسعه یافته در حال افزایش است . برای از بین بردن این فاصله و یا کم کردن آن باید به پیشرفت علوم و فنون توجه کرد  تا کشورهای در حال توسعه در آینده بتوانند در صحنه ی جهانی رقابت کنند و البته این کار
غیر ممکن نیست مثلا تایوان و کره این فاصله را کم کرده اند و جزو کشور ها ی صنعتی شده اند پس ایران هم می تواند  با برنامه ریزی درست این فاصله را کم کند .

  برای این که در علوم و فنون پیشرفت کنیم چند برنامه  ی ریشه ای را با ید انجام داد ، اول این که رشته های دانشگاهی باید با نیاز های کشور هماهنگ باشد . مثلا در استان مرکزی (آن طور که من شنیده ام بسیاری از رشته ها ی دانشگاهی قابل استفاده نیست زیرا ظرفیت در این رشته ها پر شده و  این در حالی است که ظرفیت پذیرش دانشگاه ها در این رشته ها نه تنها کم نمی شود بلکه هر سال زیاد هم می شود)

  در کشور های توسعه یافته مثل ژاپن ، آمریکا، آلمان ،فرانسه و انگلیس تعداد تحصیل کرده های علوم و مهندسی با نیاز های اقتصادی کشور هماهنگ و این یعنی مدیریت درست و برنامه ربزی حساب شده است.

  در ژاپن تقاضا برای رشته های مهندسی و فنی بیشتر از رشته های دیگر است و این مسئله در کشور های در حال توسعه بر عکس است یعنی تقاضا برای رشته های علوم انسانی و هنر بیشتر است و در حالی که آن ها به تعداد بیشتری  دانشمند و مهندس نیاز دارند و این در حالی است که کشور های توسعه یافته دانشمندان و نخبگان کشور های عقب افتاده و در حال توسعه را جذب میکنند . طبق آمار سال 1988 شورای تحقیقات آمریکا دانشجویان خارجی بیش از نیمی از دانشجویان دوره دکترا و دو سوم دانشجویان فوق دکترا را تشکیل می داده اند.


فاطمه کلانتری - برگرفته از مقاله موانع پیشرفت در ایران
کتاب خلاصه مقالات همایش خدمت و پیشرفت