روزنه

روزنگاری های من

روزنه

روزنگاری های من

مشخصات بلاگ

آغاز سخن یاد خدا باید کرد
خود را به امید او رها باید کرد
ای با تو شروع کار ها زیبا تر
آغاز سخن تو را صدا باید کرد

"مجتبی کاشانی"

 امروزه بیشتر مردم عصبانی هستند اما علت این بی اعصاب بودن چیست برای کنترل این عصبانیت با ما همراه باشید

علت بی اعصاب بودن مردم
زمانی که عوامل و شرایط بیرونی فرد را در شرایطی قرار می‌دهند که از او انتظاراتی برود که فراتر از توانایی‌ها، امکانات و منابع او است، فرد دچار استرس شده و پاسخی که شخص از نظر احساسی، عصبی و فیزیولوژیک باید به این توقعات و شرایط محیطی بدهد، باعث استرس در او می‌شود.

گرفتگی عضلات، تغییرات خلقی، افسردگی و اضطراب، خارش، خشکی دهان، صدای زنگ در گوش، افزایش ضربان قلب، تکرر ادرار، بی‌خوابی و کابوس، احساس خستگی و ضعف و ناتوانی از جمله موارد شایع در اختلالات ناشی از استرس است.

بیماری روانی ترس از مرگ یا تاناتو فوبیا

 

بیماری روانی ترس از مرگ یا تاناتو فوبیا در حقیقت به ترس بیش از حد نسبت به مرگ اشاره دارد. در این مقاله به بررسی بیماری روانی ترس از مرگ می‌پردازیم.

علائم و نشانه‌های بیماری روانی ترس از مرگ

علائم تاناتو فوبیا ممکن است در هر زمان و حالتی وجود نداشته باشد و تنها در مواقعی که فرد شروع به فکر کردن به مرگ خود یا عزیزان خود می‌نماید، رخ دهد. شایع‌ترین علائم بیماری روانی ترس از مرگ به شرح ذیل می‌باشند:

  • حملات ناگهانی و مکرر
  • افزایش اضطراب
  • سرگیجه
  • عرق کردن
  • تپش قلب یا ضربان نامنظم قلب
  • حالت تهوع
  • دل درد
  • احساس گرسنگی یا درد معده
  • افسردگی
  • حساس شدن به دمای گرم یا سرد هوا

البته به غیر از علائم فوق، ممکن است علائم عاطفی نیز در این افراد رخ دهد که در زیر به آن‌ها اشاره خواهیم کرد:

  • دوری از دوستان و خانواده برای مدت زمان طولانی
  • عصبانیت
  • احساس ناراحتی
  • پریشانی
  • احساس گناه
  • نگرانی مداوم

گاهی وقت ها احساس می کنیم فضای خانه مان سنگین است. در این مقاله می خواهم تکنیک هایی به شما بیاموزم تا چنین فضاهایی را در خانه خود خنثی کنید و خود رنگ و بویی آرامش بخش به آن منتقل کنید

چگونه انرژی منفی را از خانه خود بیرون کنیم؟

همه ما گاهی اوقات عصر های تیره و تاری را از سر می گذرانیم. اما گاهی این فضای خانه است که حالت ثابتی از غم دارد و اوضاع را بدتر می کند. وقتش است این موارد منفی را از خانه پاک کنیم. در این مقاله می خواهم تکنیک هایی به شما بیاموزم تا چنین فضاهایی را در خانه خود خنثی کنید و خود رنگ و بویی آرامش بخش به آن منتقل کنید. 

کاری کنید همه چیز هوا بخورد

اولین گام برای خارج کردن انرژی منفی از خانه باز کردن تمام پنجره ها است. حتی اگر بیرون سرد هم باشد پنجره ها را باز کنید و اجازه دهید هوا داخل خانه بیاید. هوای تازه همه چیز است تا وقتی جریان دارد پتو ها و بالش ها را در آن تکان دهید.

در خانه کمی عود بسوزانید

این رایحه همراه با دود مانند تمرین فکری و مدیتیشن است ،پس چرا در خانه امتحانش نکنیم؟ عود باعث افزایش انرژی می شود، بیشتر برای تمرین مدیتیشن از آن استفاده می شود چون فضایی آرامش بخش را حکمفرما می کند.

مطمئن شوید که چیزهای خراب را یا تعمیر می کنید یا دور می اندازید

چیزهای شکسته و خراب با خود انرژی منفی وارد خانه می کنند پس هرچه زودتر یا تعمیرشان کنید و یا اگر ارزش تعمیر کردن ندارند از آنها خلاص شوید. با این کار در واقع یکی از قوانین فنگ شویی را رعایت کرده اید.

در اطراف خانه روغن طبیعی پرتقال پخش کنید

اگر حس می کنید چیزی در رایحه پرتقال وجود دارد که شما را به یاد لبخند و طلوع خورشید می اندازد باید بگویم تنها نیستید. این کار نه تنها انرژی منفی را از بین می برد، بلکه باعث بهبود خلق و خو نیز می شود. می توانید مقداری از این روغن را در آب بریزید و یا از اسپری روغن طبیعی پرتقال استفاده کنید.

بدون معطلی شلوغی‌ها را جمع کنید

تا به حال دقت کرده اید وقتی روی یک میز را جمع می کنید چه حسه خوبی دارد؟ اشیا از خود انرژی فراوانی بیرون می دهند که از نظر ذهنی، فیزیکی، احساسی و معنوی مسیرمان به سمت جلو را سد می کنند. طرح های شلوغ نیز می توانند باعث خستگی ذهن و همچنین بالا رفتن استرس شود.

در خانه مریم گلی بسوزانید

یکی از تکنیک های قدیمی بومیان آمریکا برای بیرون راندن انرژی منفی سوزاندن مریم گلی بوده است. دود این گیاه چیزی است که برای تمیز کردن خانه به کار می رود. من همیشه از در جلویی خانه شروع می کنم و دور خانه در جهت عقربه های ساعت می چرخم.

با کریستال ها از فضای خود محافظت کنید

متاسفانه برای این تمرین نمی توانید رنگ های مورد علاقه خودتان را انتخاب کنید. کهربایی سیاه را به عنوان کریستالی که انرژی منفی را از بین می برد می شناسند. سفید و رنگ رز کوارتز نیز از این جمله هستند. بهتر است کریستال ها را تا جای ممکن نزدیک وسائل الکترونیکی قرار دهید.

صدای زنگ در اتاق‌ها

خیلی ساده به نظر می آید نه؟ فقط کافیست در هر گوشه از خانه یکبار زنگ را به صدا در بیاورید، سپس در ذهن خود اینگونه تداعی کنید که موج این صدا انرژی های منفی را بیرون می کند و انرژی های مثبت را به داخل خانه می آورد.

دیوارها را به رنگ زرد درآورید

رنگ ها نقشی محوری در خانه تان دارند. برخی از طراحان داخلی خانه بر این عقیده هستند که زرد انرژی منفی را خنثی می کند. از نظر یک طراح دکوراسیون داخلی این رنگ باعث می شود اتاق بزرگتر جلوه کند و فضا گرم شود.

گوشه های هر اتاق نمک بریزید

برای جذب انرژی منفی صاحبان قبلی خانه متخصصان انرژی درمانی توصیه می کنند چهار گوشه هر اتاق نمک بریزید و بگذارید ۴۸ ساعت بماند، سپس نمک ها را با جاروبرقی یا جارو معمولی جمع کنید و دور بیاندازید.

سطوح را تمیز کنید

اگر قرار بود به خانه ای جدید بروید متخصصان توصیه می کنند قبل از اینکه وسائلتان را به خانه منتقل کنید ابتدا تمام سطوح را خوب شستشو دهید و تا تمام انرژی های منفی صاحبان قبلی از بین برود.

زاویه‌های تیز را حذف کنید

یکی از مهمترین قوانین فنگ شویی این است که تا جای ممکن زوایا و گوشه های تیز را در خانه کاهش دهید. این کار ساده نیست اما ارزشش را دارد. اگر می خواهید انرژی مثبت وارد خانه تان شود بهتر است از وسائلی استفاده کنید که گرد باشند و بی زاویه.

به تعداد آینه‌ها اضافه کنید

برای اضافه کردن انرژی مثبت ( که به نام ” چی ” نیز شناخته می شود ) اطراف خانه آینه قرار دهید. اما توجه داشته باشید از آینه هایی با لبه های تیز استفاده نکنید. این کار نه تنها کمکی به ساخت انرژی مثبت در دکور نمی کند بلکه تاثیر منفی نیز دارد.

از رنگ‌های خنثی استفاده کنید

درباره اش فکر کنید: رنگ های تیره و غنی سرشار از شخصیت هستند. اما گاهی وقتی زندگی حسابی خسته تان کرده این رنگ ها تاثیرشان برای ایجاد فضایی آرامش بخش کاملا برعکس می شود. از هر چیز تیره ای دور بشوید چون حس منفی انتقال می دهد و همچنین باعث می شود فضا کوچک به نظر بیاید.

از ورودی خود محافظت کنید

درها و پنجره های رو به بیرون مانند ورودی های انرژی عمل می کنند. برای تصفیه کردن این نقاط متخصصان توصیه می کنند که داخل یک سطل آب، آب لیمو، نمک و سرکه سفید بریزید، و سپس به در و پنجره های خانه از این ترکیب بمالید. پس از این کار جلوی تمام ورودی های خانه مقداری نمک دریایی بریزید و رویشان را با پادری بپوشانید این کار از ورود نیروی منفی به خانه جلوگیری می کند.

 

منبع: زندگی آنلاین

خوردن بعضی گیاهان باعث آرامش می شود اما برخی گیاهان حتی با رایحه منحصر به فردی که دارندباعث آرامش می شوند 

 گیاهانی که رایحه آرام بخش دارند
بوها توسط پیاز بویایی ( راه عصبی از داخل بینی تا انتهای مغز) پردازش می شود . پیاز بویایی با دو نقطه مغز که مسئول هیجانات و حافظه ما هستند پیوندی مستقیم دارد: آمیگدال و هیپوکامپ.نکته جالب توجه این که با وجود نزدیکی چشم، بینی و گوش اطلاعاتی که به حس بینایی، شنوایی و لامسه مربوط هستند، از ناحیه عبورعصب بویایی نمی گذرند. شاید به همین دلیل است که بویایی بیشتر ازهرحس دیگری، تداعی کننده خاطرات و هیجانات عاطفی انسان است. همه ما لذت بردن از بوهای خوشایند و حتی خاطره دلپذیر مرتبط با آن را تجربه کرده ایم. در واقع بو تاثیر سریعی بر مغز دارد و به سرعت واکنش پایانه های عصبی را بر می انگیزد. در این باره، بعضی گیاهان تاثیرات بسیار مطلوبی دارند که می توان آن ها را در زندگی روزمره تجربه کرد. چهار تا از این گیاهان را در ادامه آورده ایم :

استوقودوس
«استوقودوس» تاثیر آرام بخشی بر جسم و روح دارد. رایحه این گیاه می تواند اضطراب را کاهش و بی خوابی را تسکین دهد و حتی علایم دمانس را بهبود بخشد. استنشاق رایحه استوقودوس، همچنین می تواند در پایین آوردن ریتم قلب و فشار خون مؤثر باشد که در نتیجه به آرامش بدن کمک می کند. از دیگر تاثیرات مثبت این گیاه می توان به تسکین درد اشاره کرد. مطالعات بسیاری درباره رایحه درمانی پس از عمل جراحی، این موضوع را ثابت می کند.

دارچین
اگرچه «دارچین» عموما در آشپزی استفاده می شود اما به عنوان محرک جسمی و هیجانی نیز کاربرد دارد. بوی گرم و شیرین آن تاثیر مثبتی بر تمرکز، قابلیت های شناختی و حافظه دارد و بازدهی مغز را افزایش می دهد و می توان مصرف آن را به دانش آموزان و دانشجویان توصیه کرد. دارچین به طور کلی به عنوان محرک فعالیت های مغز شناخته می شود. علاوه بر این، دردهای عضلانی و مفصلی را نیز کاهش می دهد و اگر همراه با زنجبیل مصرف شود، در بهبود علایم آنفلوآنزا و گلودرد مؤثر خواهد بود.

مرکبات
رایحه «مرکبات» به خصوص پرتقال و لیمو بسیار خوشایند است و تاثیر آن به عنوان محرک جسم و روح تایید شده است. مرکبات روح را طراوت می بخشد، هیجانات و احساسات را تحریک می کند و افکار منفی را تسکین می دهد. استنشاق رایحه مرکبات در صبح باعث می شود با نشاط بهتری از خواب برخیزید و با نگاه مثبتی روز خود را آغاز کنید.

اسانس مرکبات در رایحه درمانی، معمولا برای مقابله با افسردگی استفاده می شود زیرا آرامبخش است و احساس نشاط را به همراه دارد. مطالعات حتی نشان می دهد که این رایحه می تواند در بهبود عملکردهای شناختی مبتلایان به آلزایمر نیز مؤثر باشد.

نعناع
«نعناع» احساس خنکی بی نظیری را به همراه دارد و به دلیل آرامش بخشی بسیار در انواع اسپری و عطر کاربرد دارد. رایحه نعناع دردهای روحی را تسکین می دهد با استرس مقابله می کند و در حفظ آرامش هنگام اختلالات هیجانی مؤثر است. البته در تحریک عملکرد ذهنی و گردش خون نیز نقش دارد.نعناع همچنین برای سرماخوردگی و ناراحتی های تنفسی استفاده می شود زیرا عملکرد آنتی باکتریال آن به اتساع سریع مجاری تنفسی و سینوس ها کمک می کند. در رایحه درمانی از اسانس نعناع برای بهبود دردهای عضلانی استفاده می شود.

 

منبع: خراسان نیوز

الهام‌پور مولایی کارشناس ارشد روانشناسی اظهار کرد: انسان برای ادامه زندگی و رشد نیاز به پیدا کردن روش‌هایی دارد تا بتواند با فشار‌های روانی و ناملایمات روزمره کنار بیاید.

او تصریح کرد: ویروس کرونا به ایران آمده و باعث استرس و اضطراب شهروندان شده است که دلیل آن هم جهانی بودن این ویروس است، پس بهترین کار در این شرایط حفظ آرامش است.

او ادامه داد: کرونا ویروس بیماری است که پس از یک دوره فروکش می‌کند و از بین می‌رود، اما تنها چیزی که از آن به جای می‌ماند عوارض این استرس و اضطراب است که فرد به وسواس‌های فکری، وسواس‌های شست‌وشو و وسواس‌های عملی مبتلا می‌شود.

این کارشناس ارشد روانشناسی بیان کرد: اولین قدم برای مقابله با هر بحرانی حفظ آرامش فردی است که افراد باید تلاش کنند با حفظ آرامش بتوانند به خودشان کمک کنند تا شرایط بحران‌زا کنار بیایند.


مولایی افزود: استرس و اضطراب می‌تواند باعث ضعیف شدن سیستم ایمنی بدن و پایین آمدن توانایی بدن شود که این خود خطر ابتلا به ویروس کرونا را بالا می‌برد. همچنین افراد نیاز دارند در مواجه با این بیماری سیستم ایمنی خود را تقویت کنند تا از عوارض این ویروس در امان بمانند.

یک روانشناس درباره آسیب‌های بی توجهی والدین به کودکان توضیحاتی داد.

 

 سمانه بهزادپور روانشناس و مشاور درباره آسیب‌های بی‌توجهی والدین به کودکان، اظهار کرد: پدر و مادرها از روی عمد نسبت به فرزندانشان بی تفاوت نیستند و معمولا این کار غیرعمد توسط آن‌ها صورت می‌گیرد.

این روانشناس با بیان اینکه وقتی که کودک نیاز دارد والدینش برای او وقت بگذارند، آن‌ها این کار را انجام نمی‌دهند و  سرگرم کارهای دیگری می‌شوند، بیان کرد: در چنین موقعیت‌هایی والدین حتی نمی‌دانند که نسبت به کودکشان بی‌توجه هستند، به همین دلیل انجام چنین رفتاری را ادامه می‌دهند.

وی با بیان اینکه ارتباط بین والدین و فرزندان باید از همان دوران کودکی به طور صحیح شکل گیرد، ادامه داد: باید بین والد و فرزند یک دلبستگی امن ایجاد شود تا کودک به پدر و مادرش اعتماد و احساس امنیت را از آن‌ها دریافت کند، انجام چنین کاری مستلزم پاسخگویی و حساسیت نسبت به نیاز‌های کودک است، لذا در زمانی که نیاز به توجه دارد باید این کار را انجام دهیم، چراکه باعث می‌شود دلبستگی ایمن در کودک شکل گیرد.

بهزادپور افزود: اگر مجموعه‌ای از عوامل باعث شود که کودک احساس امنیت از ما دریافت نکند و اعتماد  لازم را به ما نداشته باشد، می‌تواند بر تصویر کودک از خود و روابط اجتماعی‌اش در آینده تأثیرگذار باشد.

این روانشناس تصریح کرد: سنگ بنای رابطه کودک با دیگران، در رابطه‌‌اش با والدین شکل می‌گیرد، پس اگر والدین به کودکشان بی توجهی کنند و آن پذیرش بی قید و شرطی که او نیاز دارد را منتقل نکنند، کودک احساس منفی نسبت به خود پیدا می‌کند و باعث می‌شود عزت نفسش زیر سئوال برود، کودکی که عزت نفس کافی نداشته باشد در بزرگسالی نمی‌تواند خودش را نشان دهد و ابراز وجود کند و این مسئله زیر بنای اختلالاتی مانند افسردگی و اضطراب است.

وی افزود: هنگامی که حس دوست نداشتنی بودن در کودک ایجاد شود، او انتظار طرد شدن از طرف مقابل را دارد، این در روابط کودک با دیگران تأثیرگذار است و می‌تواند او را به سمت روابط ناسالم بکشاند.

بهزادپور بیان کرد: برای داشتن رابطه سالم با فرزندان باید به آن‌ها توجه کنیم، درواقع این باعث می‌شود رابطه خوب و یک دلبستگی ایمن شکل گیرد و دیدگاه کودک را نسبت به خود، زندگی و دیگران تغییر دهد، اگر ارتباط خوب برقرار نشود، کودک در آینده مشکلات رفتاری خواهد داشت و با رفتار‌های منفی، توجه والدین را جلب خواهد کرد.

این روانشناس خاطرنشان کرد: والدین باید بدانند که آیا اهمیت کافی به فرزندانشان می‌دهند و یا تنها امکانات رفاهی را برای آن‌ها فراهم می‌کنند؟ گاهی والدین تنها سرمایه گذاری مالی کرده و نسبت به سرمایه گذاری عاطفی بی توجه هستند، لذا باید پدرها و مادرها به نیاز‌های کودک خود حساس باشند تا فرزندشان رشد شناختی خوبی داشته باشد.

 

 

منبع: باشگاه خبرنگاران جوان

مهم نیست که یک کودک در کدامین نقطه از این کره خاکی متولد شده، زندگی کرده و حتی از چه فرهنگی باشد، باز هم اولین نقاشی وی شکلی مشابه دایره (نماد صورت) خواهد بود.

 

اگر گالری‌های نقاشی گران‌قیمت و مشهور دنیا را داشته باشید، قطعاً بارها با آثاری روبه‌رو شده اید که شبیه نقاشی یک کودک خردسال بوده اند. این موضوع را یکی از محققین دانشگاه هنر (فیلادلفیا) در بازدید از موزه هنر مدرن تشریح کرده است. وی به صراحت می گوید که برخی آثار هنری میلیون دلاری نیز درست مانند نقاشی های کودکی 4 ساله هستند.

اما اکثرا والدین و اطرافیان توجه خاصی به آنها از خود نشان نمی دهند!


نگاهی علمی به نقاشی‌های کودکانه که اغلب نادیده گرفته می‌شوند

دکتر Giamarie Daino روانشناس و متخصص بازی درمانی که مطالعات متعددی در این زمینه داشته، توضیحات جالبی در خصوص معانی نقاشی های کودکانه ارائه داده است: یک کودک خردسال 4 یا 5ساله را در نظر بگیرید. وی در این سن قادر نیست آنچه را که احساس و یا تصور می کند به طور دقیق و کامل بازگو سازد. از طرفی بچه ها در نخستین گام های ارتباطی خود با جهان، از نمادگرایی بهره می برند و به صورت ناخودآگاه در این مسیر قدم بر می دارند. آنها با استفاده از نمادهایی که در گوشه و کنار محیط اطراف وجود دارد، عناصر طبیعی را شناساسی می کنند و عواطف درونی خود را با تکیه بر ابزارهای هنری همچون نقاشی انتقال می دهند.

نمادسازی به وسیله کودکان واقعیتی اساسی به شمار می رود که توسط انجمن روانشناسی آمریکا نیز به تأیید رسیده است.

دکتر جوزف دی لئویکی از پیشگامان تفسیر درمانی از نقاشی های کودکان، از موضوعی عجیب و غریب صحبت به میان آورده است: مهم نیست که یک کودک در کدامین نقطه از این کره خاکی متولد شده، زندگی کرده و حتی از چه فرهنگی باشد، باز هم اولین نقاشی وی شکلی مشابه دایره (نماد صورت) خواهد بود. چنین انتخابی به این دلیل است که چهره، مرکز احساسات، توجه و ارتباطات برای یک بچه کم سن و سال محسوب می شود.

با افزایش سن و رسیدن به 4 سالگی، کودک شروع به افزودن اندام ها و تکمیل دایره مذکور می کند که اصطلاحا در دانش روانشناسی به این شکل "بچه ‌قورباغه" گفته می شود. به عقیده دی لئو، کودکان اکثرا در نقاشی های خود پیرو سبک هنری اکسپرسیونیسم یا بیان گرایی هستند. آنچه که یک کودک به روی کاغذ می آورد، عمدتا "واقعیت درونی" وی است. 

به گفته روانشناسان و با استناد به مطالعه ای که توسط مرکز ملی اطلاعات زیست‌فناوری به چاپ رسیده است، کودکان اغلب در نقاشی هایشان از رنگ های روشن مانند آبی، زرد و سبز استفاده می کنند که نشانگر حالتی از آرامش عاطفی است. همچنین در بسیاری از آثار کودکانه فردی دیده می شود که هر بخش بدنش یک رنگ است و با دست هایی گشوده به شما نگاه می کند. این وضعیت فیزیکی بر احساس صمیمیت، نزدیکی و مهربانی دلالت دارد. برای مثال تصویر زیر نمونه کاملی از یک نقاشی کودکانه با عناصر احساسی مختلف و متضاد به شمار می رود:

هرچند رنگ های شاد، دستان باز و خطوط پر رنگ همگی به صورت علائمی مثبت تعریف می شوند، اما جزئیات دیگری نیز وجود دارد که چندان مثبت نخواهند بود. به عنوان نمونه طبق یافته های دکتر Giamarie Daino، نقطه های قرمز روی صورت نقاشی فوق می توانند حاکی از اضطراب درونی و فقدان استقلال باشند.

شاید در نگاه اول نمونه فوق را یک نقاشی زیبا و با حال و هوای کودکانه در نظر بگیرید اما دکتر Daino تفسیر خود از آن را بدین ترتیب تکمیل می کند: من معتقدم که این نقاشی بیشتر نشانگر کودکی با شرایط روحی ناپایدار است که در مورد توانایی های خود اطمینان خاطر ندارد و گاه گرفتار واکنش های اضطرابی می شود. 

جالب تر از همه آن که پس از صحبت با خانواده کودکی که این نقاشی را کشیده بود، صحت پریشانی های روحی اخیر وی به تایید رسید. آنها اشاره کردند که فرزندشان مدتی است دچار اضطراب مزمن شده است. گفتنی است که طبق گفته های این کودک 4 ساله، نقاشی مربوط به مادر وی بوده است. نکته دیگری که از نظر دانش روانشناسی در این نقاشی به چشم می خورد، عدم تمایز اجزای چهره از یکدیگر است. این مسئله می تواند نشان دهنده اتصال قوی هویت کودک با مادر و عدم آمادگی وی برای توسعه هویت فردی مستقل خود باشد.

پدر کودک خالق اثر فوق در گفت‌وگو با دکتر Daino می گوید: من و مادر وی هر دو عادت کرده ایم که حین مشاجرات معمول زندگی زناشویی خود فریاد بزنیم. احساس می کنم که طبق گفته شما، انتخاب رنگ قرمز برای اجزای صورت توسط فرزندمان نیز به همین دلیل باشد. گویا او قصد داشته از این طریق عصبانیت خود را از وضعیت کنونی ابراز کند. کودک به گونه ای با نماد سازی خشم و ناخوشی از مادرش را ابراز کرده و از طرفی او را همانگونه که هست دوست دارد.

البته محققین دانشگاه کالیفرنیا، لس آنجلس معروف به یو سی ال ای بر اساس یافته های خود به این نتیجه رسیده اند که یک نقاشی به تنهایی نمی تواند در قالب ابزار تشخیصی دقیقی وارد عمل شود و ممکن است فقط مربوط به احوالات درونی کودک در همان لحظه باشد. هرچند نقاشی های کودکانه با بینشی منحصر به فرد همراه هستند، اما بدون ارزیابی های رفتاری چیزی بیشتر از یک معما نخواهند بود.

حال چه زمانی باید نگران فرزند خود با توجه به نقاشی های وی باشیم؟ پاسخ این است: اگر تغییرات ناگهانی در رفتار و یا افت عملکرد وی در محیط مدرسه مشاهده شود.

کلام آخر

مشغله های زندگی امروزی، چالش های فرزند پروری، خستگی های ممتد و روزمرگی ها همگی از جمله عواملی هستند که باعث می شوند از نقاشی های رنگارنگ فرزندانمان روی دیوار، یخچال و یا میز کار خود به سادگی عبور کنیم. این در حالی است که هر خطی روی کاغذ حاوی معانی مهم و اغلب پیچیده ای خواهد بود که می تواند در کنار سایر عوامل رفتاری، نشانگر پیامی ویژه و یا حتی آزردگی های روحی- روانی کودک باشد. اکنون زمان آن رسیده است که از دریچه ای دیگر به این آثار هنری کودکانه نگاه شود و با یاری جستن از منابع علمی تایید کننده معانی نقاشی های کودکان، در صورت لزوم به فرزندان خود کمک کنیم. 

نصب نقاشی های کودکان در خانه، می تواند به آنها احساس ارزشمندی بدهد. این کار ساده و تقریباً بی هزینه را انجام دهید.

 

منبع: سواد زندگی

یک روانشناس درباره اقدامات مراقبتی والدین در دوران نوجوانی برای فرزندانشان، توضیحاتی داد.

 

 حسن اکبرزاده روانشناس و مشاور درباره اقدامات مراقبتی والدین در دوران نوجوانی برای فرزندانشان، اظهار کرد: پایه و اساس دوران نوجوانی، دوران کودکی است و عامل تاثیرگذار در دوره های مختلف سنی والدین هستند.

او بیان کرد: از اقدامات اساسی برای مراقبت از فرزندان توجه به رفتارهای والدین است چراکه افراد در اثر یادگیری مشاهده ای از دیگران برخی از رفتارها را یاد می‌گیرند پس اگر والدین رفتارهای بالغانه ای از خود نشان دهند تاثیرگذاری لازم را خواهند داشت.

این روانشناس با بیان اینکه هر دوره ای از رشد حساسیت ها و الزامات خاص خود را دارد که دوره نوجوانی نیز از آن مستثنی نیست، گفت:  مراحل مختلفی پیش از آغاز دوره نوجوانی طی می‌شود و در این دوره سنی تاثیرگذار است و اولین مرحله  اعتماد و اطمینان است اگر والدین در مسیر تربیتی و رشدی هماهنگ عمل کنند این مرحله به خوبی طی می‌شود در غیر این صورت کودک با ترس و اضطراب مواجهه خواهد شد.

اکبرزاده ادامه داد: مرحله دوم، مرحله خودمختاری است، کودک در این مرحله به دنبال کشف بیشتر و رسیدن به استقلال است بعد از این مرحله، کودک وارد مرحله ابتکار و خلاقیت می‌شود که مربوط به برقراری ارتباط با دیگران، کشف و خلاقیت بیشتر مطرح است که اگر کودک در این مرحله متفاوت عمل کرد نباید خلاقیت آن را سرکوب کنیم چراکه احتمال پرخاشگری آنها بالاست.

او با اشاره به اینکه مرحله چهارم، مرحله سخت کوشی است، اضافه کرد: در این مرحله کودک به دنبال یادگیری، خواندن و نوشتن، جمع و تفرین است و در این دوره، گروه همسالان اهمیت بیشتری برای کودک دارد همچنین با توجه به تلاش هایی که کودک در این مرحله می‌کند به دنبال تایید شدن، احساس ارزشمندی هستند اگر این تلاش ها سرکوب شوند تبدیل به حقارت و عزت نفس پایین و اعتماد به نفس آسیب دیده می‌شود.

این روانشناس تصریح کرد: دوره نوجوانی را نمی‌توان به عنوان دوره مجزا تعریف کرد، بلکه مجموعه ای از عوامل مانند، والدین، جامعه، گروه همسالان و ... نقش به سزایی دارد دوره نوجوانی دوره هویت یابی در مراحل رشدی شخصیت فرد است و پایه شکل گیری شخصیت در دوره های بعدی رشدی محسوب می‌شود.

اکبرزاده با بیان اینکه والدین باید آموزش های لازم در مراحل رشدی کودک و نوجوان را یاد بگیرند، افزود:  والدین باید از نقش والدگرانه و کنترل گرانه فاصله گیرند و با فرزندشان همراهی کنند چراکه باتوجه به تغییرات امروزی و آموزش های غیر رسمی که اتفاق میفتد نقش والدین کمتر شده است و فرزندان در شرایط امروزی تبعیت لازم از والدین ندارند که باعث آسیب های جبران ناپذیری می‌شود.

او خاطرنشان کرد: به والدین توصیه می‌شود آموزش های لازم درباره تربیت رشدی فرزندان داشته باشند چراکه زمانی می‌توانند تاثیر بیشتر در فرزندانشان داشته باشند که آموزش های لازم برای تربیت فرزندشان را بلد باشند بنابراین وقتی دو فرد با یکدیگر ازدواج می‌کنند باید یکدیگر را به خوبی بشناسند تا تعارض های کمتری در شیوه فرزندپروری داشته باشند.

 

منبع: باشگاه خبرنگاران جوان

 به بچه‌ها در مدرسه جدول ضرب، قوانین فیزیک و بسیاری چیز‌های مفید دیگر یاد می‌دهند. اما بزرگتر‌ها هرگز با بچه‌ها درباره‌ی چیز‌هایی صحبت نمی‌کنند که دانستن آن‌ها برای زندگی روزمره لازم است.

به همین خاطر است که وقتی بزرگ می‌شویم به کلی مأیوس می‌شویم، چون واقعیت از آنچه در کتاب‌ها آمده بسیار دور است، خیر همیشه بر شر پیروز نمی‌شود، ثروتمند‌ها بر دنیا حکومت می‌کنند و وفاداری به همسر امری نادر محسوب می‌شود.

در ادامه درباره‌ چند حقیقت تلخ زندگی صحبت خواهیم کرد که بسیاری از ما بعد از آنکه بار‌ها و بار‌ها مرتکب اشتباه شدیم به آن‌ها پی بردیم.

۱- ثروت و قدرت معمولاً به ارث می‌رسد

نشریه‌ی فوربس هر ساله فهرستی از ثروتمندترین و قدرتمندترین افراد دنیا منتشر می‌کند. معمولاً نیمی از میلیاردر‌های این فهرست ثروت خود را از والدین شان به ارث برده اند یا ازدواج موفقی داشته اند. ۲۰ درصد دیگر از این ابرپولدار‌ها هم از خانواده‌های ثروتمند و سرشناس هستند.

مثلاً جف بزوس، پایه گذار آمازون، کسب و کار خود را با ۳۰۰ هزار دلاری شروع کرد که از ناپدری اش قرض گرفته بود. بیل گیتس، پایه گذار مایکروسافت هم از خانواده‌ی ثروتمندی از بانکدار‌ها و سیاستمدار‌ها بود.

اینکه گفته می‌شود هر کسی می‌تواند به موفقیت برسد در واقع چیزی جز یک رویای زیبا نیست. با این حال، با پیدایش اینترنت ما فرصت‌های بیشتری برای ثروتمند شدن به دست آورده ایم و این اتفاق به لطف وجود استارتاپ‌های مختلف رخ داده. به هر حال، حقیقت آن است که فرزندان والدین ثروتمند این مسیر را راحت‌تر و سریع‌تر می‌توانند طی کنند.

۲- مردان و زنان درک متفاوتی از دوستی دارند

طبق تحقیقات، مردان به دوستان مؤنث خود به چشم یک معشوق احتمالی نگاه می‌کنند. به همین دلیل همه‌ی رفتار‌های دوستانه شان مثل کمک به تعمیر ماشین یا کمک در حمل وسایل، برایشان حکم نوعی سرمایه گذاری برای یک رابطه‌ی عاطفی را دارد که ممکن است یک روز در آینده به وجود آید.

اما زنان دوستان مذکر خود را صرفاً یک شخصی می‌بینند که قصد کمک دارد و از این دوستی بیشتر نفع مادی می‌برند. آن‌ها به دوستان مرد خود به چشم یک شریک عاطفی نگاه نمی‌کنند. این همان چیزی است که به آن «اثر دایره دوستی» (Friend Zone) گفته می‌شود، یعنی زمانی که مردی امید به ایجاد یک رابطه‌ی عاطفی دارد، اما زن او را یک دوست معمولی می‌داند.

۳- بدبین بودن بهتر از خوش بین بودن است

در دهه‌ی ۱۹۵۰ میلادی، دانشمندان آمریکایی چیزی به نام روانشناسی مثبت را مطرح کردند. طبق قواعد روانشناسی مثبت، شما باید به همه چیز نگاه خوبی داشته باشید، با مشکلات با لبخند رو به رو شوید، و شکایتی نکنید. با این حال، روانشناسان مدرن معتقدند این نگرش فایده‌ای نخواهد داشت.

تحقیقات نشان داده تجسم موفقیت و خوش بینی، احتمال دستیابی به موفقیت را پایین می‌آورد. اگر کسی در ذهن خود تصور کند که همه چیز خوب پیش خواهد رفت، ممکن است در زندگی واقعی درست از تلاش بردارد و منتظر بماند تا یک پایان خوش رقم بخورد.

در عین حال، تحقیقات نشان می‌دهد کسانی که دیدی واقع گرایانه و تا حدودی افسرده به دنیا دارند، به موفقیت بیشتری می‌رسند. بدبین‌ها و کسانی که دائماً ناله و شکایت می‌کنند وقایع احتمالی را پیش بینی می‌کنند و با در نظر گرفتن احتمال شکست، با دقت در مورد همه چیز برنامه ریزی می‌کنند.

۴- پدر و مادر‌های جوان بیشتر از زوج‌هایی که فرزند ندارند احساس بدبختی می‌کنند

بعد از به دنیا آمدن فرزند اول، پدر و مادر‌های جوان ۲ برابر بیشتر از کسانی که فرزندی ندارند احساس غم و بدبختی می‌کنند. اگر بارداری ناخواسته بوده باشد، وضعیت روانی زوج‌ها بدتر هم خواهد شد.

با این حال، شاید عجیب به نظر برسد، اما احتمال طلاق کاهش پیدا می‌کند. به عبارت دیگر، بعد از بچه دار شدن، شما نه به تنهایی، بلکه با همسرتان رنج می‌کشید. علیرغم همه‌ی این سختی ها، بیشتر پدر و مادر‌ها داشتن فرزند را بزرگ‌ترین شادی زندگی می‌دانند.

۵- گاهی باید در رابطه‌ی عاطفی تان خودخواه باشید

شرکای عاطفی باید دائماً با یکدیگر مدارا کنند و در رابطه‌ی خود سرمایه گذاری عاطفی کنند. با این حال، گاهی هر دو طرف رابطه باید فقط به خودشان فکر کنند، در غیر اینصورت ممکن است عزت نفس تان را از دست دهید.

روانشناسان توصیه نمی‌کنند طبق علائق شریک عاطفی تان زندگی کنید و معتقدند شما باید با دوستان تان ارتباط داشته باشید، وقت‌هایی با خودتان خلوت کنید و از بدن خود مراقبت کنید. به طور کلی نباید فقط شریک عاطفی تان برای شما عزیز باشد و تمرکزتان روی او باشد، بلکه باید همین رفتار را با خودتان هم داشته باشید. وقت تان را صرف تلاش برای گرفتن تأیید و خوش رفتاری شریک عاطفی تان نکنید. در این صورت است که قادر خواهید بود عزت نفس خود را حفظ کنید و در برابر وقایع ناخوشایند قوی باشید.

روانشناسان توصیه نمی‌کنند طبق علائق شریک عاطفی تان زندگی کنید و معتقدند شما باید با دوستان تان ارتباط داشته باشید، وقت‌هایی با خودتان خلوت کنید و از بدن خود مراقبت کنید

۶- تقریباً هیچکس با قربانیان خشونت و زنانی که از همسرشان کتک خورده اند احساس همدلی نمی‌کند

در روانشناسی اصطلاحی وجود دارد به نام «سرزنش قربانی» و این زمانی رخ می‌دهد که قربانی وادار شود در مورد موقعیتی که از آن آسیب دیده احساس گناه کند. این یک تله‌ی ذهنی است که دائماً گرفتارش می‌شویم.

مغز انسان به دنبال الگو است و اعتقاد دارد که شر باید به سزای اعمالش برسد و خیر همیشه پیروز می‌شود. به همین دلیل است که ما دائماً به دنبال توضیحی منطقی برای اتفاقات بدی می‌گردیم که برای قربانی رخ داده، مثلاً پوشیدن لباس‌های باز، قدم زدن در یک خیابان تاریک و خلوت یا داشتن رفتار بی ادبانه نسبت به شخص خطاکار. حقیقت آن است که هیچ کدام این‌ها دلیل آن اتفاق نیستند، اما مغز ما اهمیتی به این مسأله نمی‌دهد. به همین دلیل است که دیگران با قربانیان احساس همدلی نمی‌کنند.

۷- وگان شدن، استفاده از خودرو‌های الکتریکی و بازیافت پلاستیک احتمالاً سیاره‌ی زمین را نجات نمی‌دهد

از زمان اختراع پلاستیک، انسان ۸ میلیارد تن محصول از این ماده‌ی مضر تولید کرده و تنها یک دهم آن‌ها بازیافت شده. استفاده از پلاستیک قابل بازیافت هم کمک چندانی نخواهند کرد، چون لباس ها، ظروف و کفش‌هایی که از PET یا همان پلی اتیلن ترفتالات بازیافتی تولید شده اند هنوز تجزیه نشده اند و سیاره‌ی زمین را کماکان مسموم می‌کنند.

وگان شدن را هم کمکی به کاهش انتشار کربن دی اکسید می‌دانستند. اما در نهایت به این نتیجه رسیدیم که با این رویه آب زیادی صرف آبیاری گیاهان خواهد شد، زمین‌ها مملوء از کود‌ها و مواد شیمیایی خواهد شد و جنگل‌ها برای تبدیل شدن به زمین کشاورزی از بین خواهند رفت.

خودرو‌های الکتریکی صدمه‌ای به اتمسفر زمین نمی‌زنند، اما از جهات دیگری خطرناک هستند؛ باتری‌های لیتیومی این خودرو‌ها طی فرآیندی تولید می‌شوند که اصلاً سازگار با محیط زیست نیست. به علاوه، اگر یکی از این ماشین‌ها دچار آتش سوزی شود، خاموش کردن آتش آن به چندین تن آب و مواد شیمیایی نیاز دارد.

اغلب نوآوری‌هایی که در رابطه با حفظ محیط زیست صورت می‌گیرند بیشتر برای فروشندگان شان منفعت دارند.

۸- بیشتر ساعات کاری خود را به بطالت می‌گذرانیم

از قرار معلوم از نظر بعضی افراد رابطه‌ی مسقیمی میان مدت زمانی که در محل کار می‌گذرانند و میزان حقوق آن‌ها وجود دارد. اما این تصور درست نیست. تنها چیزی که از افراط در کار نصیب تان خواهد شد، فرسودگی شغلی و از کار افتادگی است.

دانشمندان متوجه شده اند از ۸ ساعت یک روز کاری استاندارد، فقط ۳ تا ۴ ساعت آن را با بازدهی واقعی کار می‌کنیم. بقیه‌ی این مدت زمان برای کار‌های بی فایده‌ای مثل چک کردن پیغام ها، خوردن غذا و صحبت با همکاران هدر می‌رود. علت این مسأله آن است که مغز انسان ظرفیت محدودی برای تمرکز کردن دارد. به گفته‌ی دانشمندان ما بیشتر از ۲/۵ ساعت در روز نمی‌توانیم متمرکز بمانیم.

۹- مردان بیشتر از زنان خیانت می‌کنند، اما فقط در یک سن خاص

این اعتقاد وجود دارد که مردان بیشتر از زنان به شریک عاطفی شان خیانت می‌کنند و وفاداری در میان آن‌ها یک ویژگی کمیاب محسوب می‌شود. این باور درست است، اما فقط تا حدودی. طبق تحقیقات، زنان تا قبل از ۳۰ سالگی به اندازه‌ی مردان خیانت می‌کنند، آن‌ها حتی به شریک عاطفی شان بیشتر از مردان دروغ می‌گویند.

با این حال، مردان با بالا رفتن سن به خیانت روی می‌آورند، به طوری که ۲۰ درصد بیشتر از زنان خیانت می‌کنند. بیشترین میزان خیانت در میان مردانی است که ما به ندرت آن‌ها را در نظر می‌گیریم. در واقع در ۲۰ درصد خانواده‌هایی که همسران بالای ۶۰ سال دارند، خیانت بیشتر رخ می‌دهد.

 

 

منبع: انتخاب

5e2c907cb9bf9_2020-01-25_22-31
روانپزشکان و مسئولان کلینیک‌های روان‌درمانی می‌گویند در دو هفته گذشته، تعداد مراجعان به دلیل حمله‌های عصبی و تشدید افسردگی پس از اتفاقات اخیر افزایش داشته است.

یک روانشناس گفت: منبع امنیت کوکان پدر و مادر هستند و از آنجایی که در زمان مطرح شدن اخبار منفی، سخنان والدین بوی نگرانی و استرس می دهد، تمام امنیت فرزندان مختل می شود.

 

دکتر آسیه حسینی‌ نیکو، دکترای روان شناسی تربیتی، طراح دوره‌های آموزشی سواد رسانهای ویژه کودکان و نوجوانان درخصوص تاثیر اخبار منفی و هیجانات در خانواده بر زندگی کودکان با تاکید بر اینکه اخبار تلخ و منفی بزرگسالان را نیز مورد تهدید قرار می دهد و می تواند بر روی افکار آنها تاثیرگذار باشد گفت: گاهی به دلیل بی توجهی به کنترل هیجانات و مدیریت زندگی و بدون برنامه به اخبار منفی می پردازیم و در هر مکان و در هر لحظه به آن گوش می دهیم یا درباره آن صحبت می‌کنیم. باید توجه داشته باشیم این هیجانات کنترل نشده آسیب‌هایی برای ما به همراه دارد. این در حالیست که کودکان تمام امنیت خود را از دو منبع قدرت و الگو یعنی پدر و مادر الهام می گیرند از این رو زمانی که امنیت روانی این دو منبع مورد تهدید قرار گیرد و تمام سخنان والدین بوی نگرانی و استرس می دهد، امنیت فرزندان نیز زیر سوال می‌رود.

وی همچنین درباره چگونگی مصون‌سازی فرزندان از خطرات و اخبار مسموم فضای مجازی با تربیت و آموزش آنها اظهار کرد: هیچ گاه نباید اخبار را از فرزندانمان کتمان یا تلاش کنیم آنها در معرض اخبار قرار نگیرند بلکه باید در مصرف رسانه و دامن زدن به اخبار مدیریت داشته باشیم. البته کودکانی که در سنین کمتر از پیش دبستانی قرار دارند باید تا حد ممکن خیلی کم در جریان اخبار قرار بگیرند و با قصه گویی و مدیریت زمان تلویزیون آنها را از این فضا دور کرد.

این روان‌شناس ادامه داد: در واقع جستجوی بیش از اندازه درباره رویدادها، تفسیرها و بحثهایی که کمکی به حل مشکل نمی کنند، جو روانی حاکم بر خانه را مسموم می کند. جایگزین بسیار خوب برای این موضوع به خصوص زمانی که جو اخبار تلخ زیاد می شود، ایجاد برنامه‌های متنوع و سالم، بازی و دورهمی‌های آرام بدون پرداختن به اخبار مسموم است.

یک متخصص روانشناسی کودک و نوجوان با بیان اینکه مادران بیشتر از پدران دچار ترس از دست دادن فرزند می‌شوند می‌گوید: اضطراب مرگ همراه یا جایگزین اختلالات روانی مانند افسردگی، وسواس، هراس یا اختلال اضطراب فراگیر بروز می‌یابد.

 

گوهریسنا انزانی متخصص روانشناسی کودک و نوجوان بیان کرد: مرگ بیش از آن که مورد توجه پزشکان باشد موضوعی اجتماعی، فرهنگی و روانی است که حزن و اندوه فراوانی برای فرد و جامعه به همراه دارد، اما مرگ فرزند خواه غیرمنتظره، خواه قابل پیش‌بینی سخت‌ترین فقدانی است که فرد بزرگسال می‌تواند با آن روبه‌رو شود. مرگ فرزند مشکلات و سوگ خاصی را برای والدین ایجاد می‌کند؛ والدینی که فرزند خود را از دست می‌دهند تا سال‌ها شدیداً پریشان بوده و در فکر عزیز از دست رفته خود خواهند بود.

بنابر اظهارات انزانی، در حال حاضر مشاهده می‌شود که با فرآیندهای پیچیده جامعه، متاسفانه والدین ترس از دست دادن فرزندان خود را بیش از قبل تجربه می‌کنند. شاید مهم‌ترین عامل این ترس احساس وابستگی شدید مادران به فرزندشان است که از پیش از تولد به وجود آمده و تا پایان عمر نیز که مادر خود را پاسخگوی تمام علائم کودک می‌داند، وجود دارد.

یک روانشناس و مشاوره خانواده درخصوص نحوه برخورد والدین با فرزند مغرور توضیحاتی داد.

 

 پریسا فرنودیان روانشناس و مشاوره خانواده درباره برخورد والدین با فرزندان مغرور اظهار کرد: غرور به حالتی گفته می‌شود که شخص برای خود ارزش بسیار زیادی قائل است و فکر می‌کند از همه کس و همه چیز برتر است.

او در ادامه بیان کرد: جوان مغرور به خودش حق می‌دهد که هر کاری را انجام دهد، در حالی که اگر آن کار اشتباه باشد، مسئولیت آن را برعهده نمی‌گیرد.

این روانشناس با بیان اینکه ممکن است افراد مغرور دوستان زیادی داشته باشند، اما دوستی‌هایشان کمیت دارد نه کیفیت، بیان کرد: معمولا غرور ترس از خالی بودن و تهی بودن جوان است و او از آن به عنوان یک مکانیسم دفاعی استفاده می‌کند؛ در واقع یک تصویری از خود در ذهنش دارد و می‌خواهد خود ایده آل‌اش را به افراد نشان دهد.

فرنودیان درخصوص نحوه برخورد والدین با جوانان مغرور گفت: والدین باید بی توجه نسبت به غرور فرزندشان باشند و وارد بازی روانی آن‌ها نشوند و با آن‌ها همچون  یک انسان معمولی برخورد کنند.

او با اشاره به اینکه برخورد با فرزند مغرور سبب خشم زیادی در والدین می‌شود، بیان کرد: والدین باید با فرزند مغرور خود صبورانه رفتار و خشم خود را کنترل کنند، زیرا این قبیل جوانان توقعات زیادی دارند که در صورت برطرف نشدن از والدین کناره گیری می‌کنند، بنابراین بهتر است والدین آن‌ها را درک کنند.

این روانشناس با بیان اینکه جوانان مغرور شنونده خوبی نیستند،گفت: باید به جوانان مغرور فرصت داده شود تا صحبت کنند، لذا والدین باید با آن‌ها عمیقا وارد صحبت شوند.

فرنودیان افزود: والدین باید در برخورد با این قبیل جوان‌ها کم حرف بزنند و با آن‌ها مقابله به مثل  نکنند و حرف خود را بدون حاشیه و خلاصه با آن ها در میان بگذارند، زیرا جوان مغرور شنونده خوبی نیست.

این روانشناس گفت: والدین باید قاطع و مهربان صحبت کنند و با آن‌ها وارد بحث نشوند و متعصبانه برخورد نکنند تا آن‌ها انعطاف پذیر شوند.

 

 

منبع: باشگاه خبرنگاران جوان