روزنه

روزنگاری های من

روزنه

روزنگاری های من

مشخصات بلاگ

آغاز سخن یاد خدا باید کرد
خود را به امید او رها باید کرد
ای با تو شروع کار ها زیبا تر
آغاز سخن تو را صدا باید کرد

"مجتبی کاشانی"

افرادی هستند که در صورت دور بودن از تلفن همراه خود دچار استرس زیادی می‌شوند؛ این افراد تلفن همراه را تنها وسیله‌ای برای برقراری ارتباط نمی‌دانند، بلکه آن را وسیله‌ای برای ادامه زندگی تلقی می‌کنند.

 

مهرداد فلاطونی- روانشناس اجتماعی، با بیان اینکه ریشه فوبیاها استرس و اضطراب است که عموماً این استرس‌ها نیز در اثر عوامل مختلف شکل می‌گیرند، اظهار کرد: فوبیاها وابسته به مسائل فیزیکالی و روانی هستند.

وی با بیان اینکه با گسترش تکنولوژی و شکل‌گیری فضاهای مجازی فوبیای جدیدی به نام بی‌گوشی‌هراسی (نوموفوبیا) بین افراد بروز پیدا کرده است، گفت: در سال ۲۰۱۰ محققان انگلیسی نوموفوبیا را در بین انسان‌های این عصر مطرح کردند. نوموفوبیا برگرفته از واژه انگلیسی (no mobile fobia) است. مبتلایان به این نوع فوبیا افرادی هستند که در صورت دور بودن از تلفن همراه خود دچار استرس زیادی می‌شوند، این افراد تلفن همراه را تنها وسیله‌ای برای برقراری ارتباط نمی‌دانند، بلکه آن را وسیله‌ای برای ادامه زندگی تلقی می‌کنند، البته میان روانشناسان این اختلاف نظر وجود دارد که آیا این مسئله نوعی فوبیا محسوب می‌شود یا خیر؟.

فلاطونی با بیان اینکه براساس استانداردهای روانشناسی نوموفوبیا نوعی استرس غیرطبیعی است که جزء فوبیاهای خاص محسوب می‌شوند، ادامه داد: نوموفوبیا ممکن است ریشه در دوران کودکی داشته باشد. این فوبیا به دلیل گسترش تکنولوژی در دنیا عمومیت پیدا کرده است و پیشرفته‌تر شدن تکنولوژی از جمله تلفن‌های همراه موجب گسترش این فوبیا شده است.

این روانشناس با اشاره به اینکه عموما این فوبیا به دلیل ترس از ناامنی یا ترس از تنها شدن در افراد شکل می‌گیرد، ادامه داد: افرادی با شخصیت درونگرا که به تنهایی و کارهای انفرادی علاقه‌مند هستند به استفاده از تلفن همراه تمایل بیشتری دارند.

همچنین افرادی که دچار اختلالات تکنولوژیکی هستند بیشتر از سایر افراد دچار این نوع فوبیا می‌شوند. افرادی که از طریق شبکه‌های مجازی، خانواده‌های مجازی تشکیل می‌دهند نیز در صورت گم کردن یا خاموش شدن تلفن همراه دچار این فوبیا می‌شوند. شاید اگر در دورانی زندگی می‌کردیم که خانواده‌ها، دورهمی‌ها و مهمانی‌های صمیمانه‌ای با اقوام و آشنایان برگزار می‌کردند تا این حد تلفن همراه از اهمیت و ارزش برخوردار نبود.

به گفته وی، زنان در دنیا بیشتر از مردان دچار نوموفوبیا هستند که البته این موضوع شاید به مهربان‌تر بودن و روحیه زنان تعمیم داد، اما در عین حال مردان بیشتر از زنان تمایل به داشتن دو تلفن همراه دارند. براساس مطالعات انجام شده توسط محققان آمریکایی، ۶۵ درصد مردان در دنیا با تلفن همراه خود می‌خوابند. 

فلاطونی در ادامه درباره علائم نوموفوبیا گفت: تپش قلب، استرس (عامل بروز بیماری‌های مختلف روانی و جسمی)، تعریق زیاد، درد در قفسه سینه و پرخاشگری از علائم ابتلا به نوموفوبیا یا بی‌گوشی‌هراسی است.

این روانشناس با بیان اینکه در صورتی که نوموفوبیا درمان نشود تبعات سختی را به همراه خواهد داشت، بیان کرد: حساسیت‌زدایی یکی از روش‌های درمان نوموفوبیا است. در این روش شرایطی برای فرد فراهم می‌شود که افراد به مرور وابستگی خود را نسبت به فضای تکنولوژی کاهش می‌دهند و به این دیدگاه می‌رسند که تلفن همراه وسیله‌ای برای برقراری ارتباط است و قرار بر این نیست که این ابزار انسان‌ها را مدیریت کند. این روش ابتدا به صورت تصویرسازی ذهنی اجرا می‌شود سپس عملی می‌شود به طوریکه به مرور تلفن همراه را از دسترس خود دور کرده و به جای آن به انجام فعالیت‌های مورد علاقه خود روی می‌آورد.

 

منبع: ایسنا

یک کارشناس ارشد روانشناسی کودکان استثنایی گفت: والدین باید برای برقراری ارتباط بهتر با کودکان اوتیستیک، باید آگاهی‌ خود را درباره این اختلال افزایش دهند.

 

 انسیه جودکی کارشناس ارشد روانشناسی کودکان استثنایی و سفیر اوتیسم درباره نحوه برقراری ارتباط با کودکان مبتلا به اظهار کرد: افراد باید هنگام برقراری ارتباط با این کودکان با آرامش صحبت کرده و از عبارات واضح و دقیق استفاده کنند. دستورالعمل‌ها نباید بیشتر از دو مرحله باشد؛ به دلیل اینکه کودکان اوتیستیک به مشکلات انتزاعی دچار هستند، فرمان‌ها باید تا آنجا که ممکن است، کوتاه باشند.

او بیان کرد: نسبت به سایر کودکان برای پاسخگویی به زمان بیشتری نیاز دارند. اشخاص باید هنگام برقراری ارتباط با این کودکان از عبارات ایهام‌دار یا ضرب‌المثل‌ها استفاده نکنند، بنابراین افراد باید واضح و شفاف با کودکان مبتلا به این اختلال صحبت کنند. از دیگر ویژگی‌های کودکان اوتیستیک این است که تمایل ندارند تماس پوستی داشته باشند، در صورت نیاز افراد می‌توانند با زبان بدن احساس خود را به این کودکان منتقل کنند.

این کارشناس ارشد روانشناسی کودکان استثنایی افزود: افراد باید آمادگی مواجهه با رفتار‌های نامتعارف و غیرمعمول کودکان اوتیستیک را داشته باشند. البته اگر کودک رفتاری را انجام می‌دهد که ممکن است به خود آسیب برساند، والدین باید مداخله کنند. کودکان دچار این اختلال خطر را احساس نمی‌کنند و ارتفاع را متوجه نمی‌شوند، بنابراین این احتمال وجود دارد که خود را از بلندی به پایین پرت کنند.

جودکی تأکید کرد: والدین باید کودک اوتیستیک خود را در موقعیت‌های یادگیری قرار دهند، به او احترام بگذارند، برخی افراد تصور می‌کنند  فرد مبتلا به اختلال بی‌احترامی دیگران  را متوجه نمی‌شود؛ کودک مبتلا به این اختلال نمی‌تواند در مقابل صحبت‌های دیگران از خود دفاع کند، بنابراین به مربیان و خانواده‌های این کودکان پیشنهاد می‌کنیم که در حضور کودک، درباره او صحبت نکنند.

او تصریح کرد: خانواده‌های کودکان اوتیستیک باید انتظارات معقول از فرزندان خود داشته باشند، اگر انتظارات ما از کودک اوتیستیک منطقی نباشد، او به اضطراب و استرس دچار می‌شود و همان عملکرد محدود خود را هم از دست می‌دهد؛ اعضای خانواده به ویژه مادر باید در برابر رفتار‌های فرزند مبتلا به اوتیسم صبر داشته باشند؛ همچنین خانواده‌ها باید از تمرین و تکرار جهت افزایش درک مهارت‌های فرزندان اوتیستیک خود استفاده کنند.

درک شدن، مهم‌ترین نیاز کودک اوتیستیک 

این کارشناس ارشد روانشناس کودکان استثنایی گفت: کودک اوتیستیک بیش از هر چیزی نیاز دارد که دیگران او را درک کنند. سایر افراد و همسالان فرد مبتلا به اوتیسم باید چگونگی ارتباط برقرار کردن با او را آموزش دیده باشند و هر فعالیتی که کودک اوتیستیک درست انجام می‌دهد به او پاداش دهند که این پاداش‌ها می‌تواند بر مبنای تمایلات کودک باشد.

جودکی یادآوری کرد: تاکنون درمان قطعی، غربالگری و پیشگیری برای اختلال اوتیسم وجود نداشته است، بنابراین والدین باید پس از اینکه تشخیص داده شد، فرزندشان به اوتیسم مبتلاست، آگاهی‌های خود را درباره این اختلال افزایش دهند، کتب موجود درباره اختلال اوتیسم را مطالعه و با متخصصان این حوزه مشورت کنند تا با خصوصیات کودکان اوتیستیک بیشتر آشنا شوند و بتوانند راحت‌تر با آن‌ها ارتباط برقرار کنند.

 

منبع: باشگاه خبرنگاران جوان

سلامت روان به سلامتی شناختی، رفتاری و عاطفی ما اشاره دارد. این موضوع مربوط به نحوه تفکر، احساس و رفتار ما است. اصطلاح "سلامت روان" گاهی به معنای عدم وجود یک اختلال روانی است.

 

سلامت روان می تواند بر زندگی روزمره، روابط و حتی سلامت جسمی تأثیر بگذارد. سلامت روانی همچنین شامل توانایی فرد برای لذت بردن از زندگی، رسیدن به تعادل بین فعالیتهای زندگی و تلاشها برای دستیابی به تاب‌آوری روانشناختی است.

مشکلات بهداشت روانی می تواند هر کسی را در هر سنی تحت تأثیر قرار دهد.مطابق فرهنگنامه پزشکی Medilexicon، سلامت روان عبارت است از: "بلوغ عاطفی، رفتاری و اجتماعی یا عادی بودن، عدم وجود یک اختلال روحی یا رفتاری، وضعیت بهزیستی روانشناختی که در آن فرد به یکپارچه سازی مطلوب خواسته های غریزی رسیده است که هم برای خودش و هم برای محیط های اجتماعی قابل قبول باشد، بهداشت روانی عبارت است از تعادل عشق ، کار و اوقات فراغت."

کارشناسان می گویند ، همه ما پتانسیل ایجاد مشکلات بهداشت روانی را داریم، فارغ از چند ساله بودن، چه مرد و چه زن، ثروتمند یا فقیر آمادگی آن را داریم که دچار مشکلات سلامت روان می شویم. تقریباً یک نفر از هر 5 آمریکایی هر سال مشکلات سلامت روان (18.5 درصد) را تجربه می کند. در ایالات متحده، در سال 2015، حدود 9/8 میلیون بزرگسال (بالای 18 سال) دارای یک اختلال روانی جدی بودند. این معادل 4.8 درصد از کل بزرگسالان آمریکایی است.

در ایالات متحده و در بیشتر کشورهای توسعه یافته، اختلالات روانی یکی از دلایل اصلی ناتوانی در برقراری ارتباط است. شایع ترین انواع بیماری روانی اختلالات اضطرابی، اختلالات خلقی و اختلالات اسکیزوفرنی است. نمونه هایی از اختلالات اضطرابی عبارتند از: اختلال هراس فوبیا، اختلال وسواس فکری، اختلال استرس پس از سانحه.

 

منبع: انتخاب

زنان در معرض آسیب هستند؛ چه در اروپا و چه در آسیا و آفریقا. بخشی از آنها بسته به تجربه‌‌ای که از تجاوز و خشونت داشته‌اند، دچار بیماری‌های روانی می‌شوند. به‌خاطر این تجربه‌هاست که درصد بیماری‌های روانی در زنان بیشتر است.

 

زنان در معرض آسیب هستند؛ چه در اروپا باشند و چه در آسیا و آفریقا. بخشی ازآنها بسته به تجربه‌‌ای که از تجاوز و خشونت داشته‌اند، دچار بیماری‌های روانی می‌شوند. به‌خاطر این تجربه‌هاست که آمارها می‌گویند درصد بیماری‌های روانی در زنان خیلی بیشتر از مردان است. عوامل زیادی در به‌خطر‌افتادن سلامت روانی زنان مؤثر است؛ خشونت، تعرض، تجاوز، فقر و... . این عوامل در همه کشورها کم و بیش دیده می‌شود اما کشورهای منطقه خاورمیانه که هم‌اکنون بیشتر از دیگر مناطق جغرافیایی درگیر آشوب‌ها، جنگ‌های خارجی و داخلی و مشکلات اقتصادی هستند، زنانی افسرده‌تر نسبت به دیگر مناطق دارند.

وضعیت سلامت روان به عملکرد کلی ذهن شامل وضعیت احساسی و روانی هر فرد گفته می‌شود. داشتن سلامت روان به‌معنای توانایی فرد در چگونگی مواجهه با موقعیت‌های مختلف به شکل مؤثر در زندگی است. داشتن سلامت روان به‌معنای عدم‌داشتن بیماری‌های روانی یا اختلالات روانی نیست، بلکه این مفهوم به‌معنای داشتن حس رضایت عمومی از زندگی است. مطابق با تعریف سازمان جهانی سلامت (WHO) سلامت روان برابر است با «وضعیتی ‌که هر فرد در آن حسی از بهروزی دارد و می‌تواند توانایی‌های شخصی خودش را تشخیص دهد و با استرس‌های معمول زندگی کنار بیاید. همچنین بتواند به شکلی مثمرثمر و بهره‌ورانه کار کند و توانایی برقرار‌کردن ارتباط با جامعه خودش را داشته باشد.» آمارها به شکلی تأسف‌برانگیز می‌گویند یک نفر از هر ۵ زن (۱۹درصد) تجربه اختلالات شایع روانی همچون اضطراب و افسردگی را دارد، درحالی‌که این آمار در بین مردان یک نفر در میان ۸ نفر (۱۲درصد) است.

سلامت روان و تعرض

شواهد مشخص و روشنی وجود دارد که نشان می‌دهد سلامت روان زنان کاملا وابسته به تجربیات آنها از خشونت و تعرض یا تجاوز است. برای نمونه:

•   ۵۳ درصد از زنانی که مشکلات سلامت روان دارند، در سطح جهان تجربه تجاوز یا تعرض داشته‌اند.

•   بیش از سه‌چهارم (۷۸درصد) از زنانی که خشونت جسمی یا جنسی را تجربه کرده‌اند (چه در کودکی و چه در بزرگسالی) تروماهای خطرناکی را در زندگی خود داشته‌اند و ۱۶درصد از آنان از اختلال استرس پس از سانحه PTSD رنج می‌برند.

•   نزدیک به یک‌سوم (۳۶درصد) از زنانی که هم در کودکی و هم در بزرگسالی تجربه خشونت جنسی یا جسمی را داشته‌اند، اقدام به خودکشی کرده و یک‌پنجم از آنها، یعنی حدود ۲۲درصد خویش‌آسیب‌رسان بوده‌اند.

فقر و سلامت روان

 زنانی که در فقر زندگی می‌کنند بیشتر در معرض نبود سلامت روان یا دارای سلامت روان ضعیف‌تری هستند. این مقدار معادل ۲۹درصد در زنان فقیر در مقایسه با ۱۶درصد در زنانی است که مشکلات اقتصادی ندارند.
   زنان فقیری که تجربه تعرض و تجاوز را دارند، بیشتر در معرض نبود سلامت روان هستند.

اقلیت‌های سیاه، آسیایی و قومی

زنانی از قومیت‌های متفاوت و از اقلیت‌های نژادی، با بی‌عدالتی‌ها و چالش‌های بیشتری در مسیر سلامت روان روبه‌رو هستند. نژادپرستی و تابو‌بودن مسائل روانی، فاکتورهای مشخصی در تجربه اختلالات شایع روانی است:

•   ۲۹درصد از زنان سیاهپوست، ۲۴درصد از زنان آسیایی و ۲۹درصد از زنان از ترکیب نژادها اختلالات شایع روانی دارند و این درحالی‌است که ۲۱درصد از زنان سفید بریتانیایی و ۱۶درصد از زنان سفید پوست سایر نژادها از این اختلالات رنج می‌برند.

بیماری‌های روانی در میان زنان و دختران جوان

•   سه‌چهارم یعنی ۷۵درصد از مسائل مرتبط با سلامت روان پیش از ۲۴سالگی تثبیت می‌شوند و زنان جوان در بالاترین گروه خطرپذیر بیماری‌ها و مشکلات روانی قرار دارند:

 •  یک‌چهارم از این جمعیت (۲۵.۷درصد) خود‌آزار هستند که این میزان بیش از 2برابر مردان جوان است. شواهدی وجود دارد که نشان می‌دهد این میزان می‌تواند بالاتر باشد و درعین‌حال در حال افزایش است.

•   ۲۶درصد از زنان جوان سابقه اختلالات شایع روانی همچون اضطراب و افسردگی را دارند که این میزان نزدیک به سه‌برابر مردان جوان است.

•  از هر ۷زن در فاصله سنی ۱۶ تا ۲۴سال، یک نفر از اختلال استرس پس از سانحه یا PTSD رنج می‌برد درحالی‌که این میزان در مردان بسیار کمتر و حدود ۳.۶درصد است.

•   ۷۲درصد از افرادی که با مشاوران درباره مسائل مرتبط با خودکشی صحبت می‌کنند، دختران هستند.

•   خودکشی سومین موضوعی است که خطوط مربوط به کمک به کودکان 
(childline) را در بریتانیا اشغال می‌کند درحالی‌که این موضوع در پسران، در رتبه پنجم قرار دارد.

•   مطالعه‌ای دیگر در دانشگاه منچستر حاکی از آن است که ۷۳درصد از افراد بین ۱۰ تا ۱۹سالی که اعمال خویش‌آزارانه (دست‌کم یک‌بار) داشته‌اند، دختران هستند.

متخصصان می‌گویند که افزایش سریعی را در بین دختران نوجوان در خودآزاری تشخیص می‌دهند ‌‌به‌گونه‌ای که این اختلال در بین دختران بین ۱۳ تا ۱۶سال در فاصله سال‌های ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۴، به میزان ۶۸درصد افزایش داشته است.

تأثیرات مناطق جغرافیایی در سلامت روان

مناطق جغرافیایی خاصی همچون خاورمیانه که همیشه درگیر آشوب‌ها، جنگ‌های خارجی و داخلی و مشکلات اقتصادی مخصوص به ‌خود بوده، می‌تواند یکی از عوامل مهم در کاهش سلامت روان فارغ از جنسیت آنها باشد.

مطابق مطالعه‌ای که به‌تازگی انجام شده، جهان عرب و خاورمیانه، در مقایسه با سایر مناطق جهان بیشتر در معرض افسردگی قرار دارد. چالش‌های موجود در این منطقه آن را به افسرده‌ترین منطقه در جهان تبدیل کرده است که در ادامه به برخی از عوامل آن اشاره می‌کنیم:

 بد دانستن بیماری‌های روانی (Stigmatization):

بد دانستن و پنهان‌کردن وضعیت روانی یکی از مهم‌ترین عواملی است که این مشکل را به مشکلی بزرگ‌تر تبدیل می‌کند. جامعه‌ای که در آن بیماری‌ها و مشکلات روانی همچون لکه ننگی شناخته می‌شود، گرفتاران به این مشکل را با شرم، عدم‌پذیرش و بی‌ارزشی روبه‌رو می‌کند و همین باعث می‌شود افراد کمتر درباره مشکلاتشان صحبت کنند یا از کمک‌های روانشناسی و پزشکی بهره بگیرند. نتیجه درونی‌کردن مشکلات، افزایش استرس روانی است که منجر به افسردگی‌های شدید و حتی خودکشی در مواردی می‌شود.

 فقدان آگاهی و کمک‌های روانشناسی:

با وجود افزایش آگاهی درباره سلامت روان در همه جهان، جهان عرب و منطقه خاورمیانه هنوز از این آگاهی به قدر لازم بهره نبرده است. کشورهای عربی منطقه که فرهنگ سنتی در بیشتر آنها رواج دارد، مشکلات روانی را با مسائل اعتقادی مرتبط می‌دانند و مردم را تشویق می‌کنند تا با داشتن رابطه بهتر با سنت‌هایشان و انجام فعالیت‌های مذهبی، آن را کنترل کنند و درباره آن با دیگران صحبت و مشورت نکنند. اگرچه کمک‌های روانشناسی در این مناطق تا حدودی وجود دارد اما فرهنگ موجود در جامعه از انتقال و گفت‌وگو درباره این مشکلات پرهیز می‌کند و درنتیجه کمک‌های تخصصی به این افراد نمی‌رسد و در نهایت سطوح بالاتری از افسردگی در منطقه شیوع پیدا می‌کند. در کنار این عوامل، وجوه دیگری نیز وجود دارد که ما به چند نمونه از آنها اشاره می‌کنیم:

افزایش استفاده از موبایل و عدم‌تعامل اجتماعی

امروزه نوجوانان و بزرگسالان به شکل فزاینده‌ای از تلفن‌های همراه استفاده می‌کنند. این امر موجب کاهش تعاملات اجتماعی می‌شود که به نوبه‌خود می‌تواند به انزوا بینجامد. استفاده گسترده‌ از این وسیله به‌خصوص در دیروقت سبب بی‌خوابی، عدم‌تمرکز، گیجی و خستگی در طول روز می‌شود؛ یعنی عواملی که ارتباط مستقیمی با افسردگی دارد.

فقدان فعالیت فیزیکی

با افزایش استفاده از فناوری، افراد وقت بیشتری را در خانه‌هایشان می‌گذرانند و در نتیجه فعالیت فیزیکی کمتری هم دارند. حتی در محیط‌های کاری هم بیشتر افراد مجبور به کارهای نشسته هستند. فقدان فعالیت فیزیکی می‌تواند موجب احساس خستگی و درنتیجه، افسردگی شود.

درمان

انواع مختلفی از درمان برای مشکلات و مسائل روانشناختی مطرح است که دارودرمانی و استفاده از داروهای مختلف همچون ضدافسردگی‌ها، ‌تثبیت کننده‌های خلق‌وخو و مانند آن فقط گامی در مدیریت این مسائل دارند اما در کنار آن، درمان‌های روانشناختی مثلCBT
 (Cognitive Behavioural Therapy) یا MBCT (Mindfulness-based Cognitive Therapy)، درمان‌هایی هستند که سعی می‌کنند طرز فکر و الگوهای رفتاری و فکری فرد را نسبت به زندگی تغییر دهند و به این افراد کمک می‌کند تا خود را از قرارگرفتن در معرض استرس، حفاظت کنند. این روش‌ها به مراجعان کمک می‌کند تا چشم‌انداز و نگاه خود را به مشکلات بهبود ببخشند و الگوهای فکری منفی را شناسایی کنند. به آنها کمک می‌کند تا نگرش حل مسئله را کسب کنند، روابط خود را بهبود ببخشند و بر اکنون خود تمرکز کنند تا بتوانند سایر مشکلات را در کنترل خود بگیرند. در کنار این درمان‌های تخصصی، در اجتماع بودن و داشتن سبک زندگی سالم هم می‌تواند مؤثر و مفید باشد.

منابع: 
https://weareagenda.org
/womens-mental-health-key-facts/
https://www.middleeastmedicalportal.com/mental-health-in-the-middle-east/

 منتشر شده در همشهری آنلاین

یک روانشناس و مشاور خانواده عنوان کرد: کاهش آمار ازدواج، افزایش طلاق و کوتاه شدن عمر زندگی زوج‌ها موضوعی است که سال‌هاست نسبت به آن هشدار داده‌ شده اما متاسفانه برنامه‌ریزان در دولت و حکومت توجهی به آن نمی‌کنند.

 

 بهروز رجبی ، روانشناس و مشاور خانواده با اشاره به آمار ازدواج و طلاق در کشور گفت: «چه چیزی به جوانان یاد داده‌ایم که از آنها انتظار داریم؟»

سازمان ثبت احوال چندی پیش اعلام کرد که «متوسط عمر ازدواج‌هایی که به طلاق منجر می شود ۹ سال شده است.»

بهروز رجبی ، روانشناس و مشاور خانواده با تاکید بر همین موضوع عنوان کرد: «نباید از این خبر تعجب کنیم چرا که این اتفاق خیلی پیش‌تر افتاده است. کاهش آمار ازدواج، افزایش طلاق و کوتاه شدن عمر زندگی زوج‌ها موضوعی است که من و همکارانم سال‌هاست نسبت به آن هشدار داده‌ایم اما متاسفانه برنامه‌ریزان در دولت و حکومت توجهی به آن نمی‌کنند.»

بر اساس اعلام سازمان ثبت احوال، در زمان طلاق میانگین سن زنان ۳۲.۳ سال و میانگین سن مردان ۳۷.۲ گزارش شده است و بیانگر آن است که سن طلاق در کشور کاهش یافته است. رجبی با اشاره به همین موضوع گفت: «مشکلات اقتصادی از یک طرف و کاهش میزان اعتماد در مردم از طرف دیگر سبب شده تا زندگی‌ها دوام کمی داشته باشد. همچنین، عدم آشنایی مردم ایران با آموزه‌های اجتماعی و روابط و تعامل درست خانوادگی از دیگر عوامل موثر در این زمینه است. دختر و پسری که چیزی از مهارت‌های زندگی و زناشویی نمی‌دانند تا مدتی می‌توانند با عشق سر کنند، اما بعد از گذشت چند وقت، مشکلاتشان بر هر عشق و عاطفه‌ای پیشی می گیرد.»

این مشاور خانواده تاکید کرد: «چه خوشمان بیاید و چه نه، تعداد پرونده‌های طلاق به شدت افزایش یافته است. شما از هرکدام از همکاران من بپرسید این مسئله را تصدیق خواهند کرد. سازمان ثبت احوال هم که همین آمار را نشان می‌دهد. در هر خانواده‌ای نگاه کنید یک فرد طلاق گرفته دارند و دیگر قبح طلاق از بین رفته است. با اینکه پروسه طلاق به خاطر مشاوره‌های اجباری و همچنین رجوع به شورای حل اختلاف بسیار طولانی شده است، اما باز هم این آمار رو به فزونی است.»

رجبی در پایان خاطرنشان کرد: «اگر مدیران کشوری می‌خواهند تغییری در این آمار ایجاد کنند، راهی ندارند جز اینکه وضعیت آموزش را بهبود دهند. اگرچه بخش زیادی از مشکلات خانواده‌ها به خاطر مسائل اقتصادی است اما در صورتی که زوج‌ها آموزش دیده باشند و به مهارت‌های زندگی آشنا باشند، می‌توانند از پس بسیاری از این مشکلات بربیایند. مدارس ما باید به این موضوع ورود کند. نمی‌توانیم در مدرسه و دانشگاه هیچ چیز درستی به بچه‌ها و جوانان یاد ندهیم و از آنها انتظار داشته باشیم که در زندگی عملکرد درخشانی داشته باشند. چه چیزی به آنها دادیم که انتظار پختگی داریم؟»

 

منبع: پارسینه

یک روزنامه‌نگار نوشت: اخیرا یکی از نزدیکان با من صحبت می‌کرد که توان تحمل این حد از تنش را نداریم. هر آن منتظر واقعه‌ای هستیم. صبح‌ها با ترس و نگرانی بیدار می‌شویم. دخترم با ترس و لرز تلفن‌همراهش را روشن و گریه می‌کند.

عباس عبدی روزنامه‌نگار در روزنامه شهروند نوشت:

چندی پیش در متنی توضیح دادم که تحمل این حد از تنش روانی برای مردم عادی که سهل است، برای فعالان سیاسی نیز قابل تصور نیست. پیشتر نیز با کمک‌گرفتن از یک مفهوم در فیزیک و مکانیک؛ یادداشتی را با عنوان «خستگی اجتماعی» در شرح همین نکته مهم نوشته بودم. اکنون می‌بینیم که تعدادی از کارشناسان این حوزه بیانیه‌ای را امضا کرده‌اند که نسبت به وضع تنش‌آمیز جامعه از حیث روحی و روانی هشدار داده‌اند؛ و این هشداری جدی است.

میزان مراجعات مردم به مشاوره‌های روحی و روانی طی دوماه گذشته افزایش یافته است. بخشی از این افراد دچار عوارض روحی و روانی شده‌اند. ممکن است پرخاشگر یا گوشه‌گیر شوند. عوارض روانی در روابط خانوادگی و شخصی ایجاد اختلال می‌کند و دیگران را نیز دچار مشکل خواهد کرد. اخیرا یکی از نزدیکان با من صحبت می‌کرد که توان تحمل این حد از تنش را نداریم. هر آن منتظر واقعه‌ای هستیم. صبح‌ها با ترس و نگرانی بیدار می‌شویم. دخترم با ترس و لرز تلفن‌همراهش را روشن و گریه می‌کند.

گزارش‌ها نشان می‌دهد در مناطقی که در آبان‌ماه اعتراضات زیاد بود، مراجعه به مشاور برای رسیدن به تعادل روحی و روانی زیاد شده است. مردم با این‌گونه مسائل فقط در یک جبهه مواجهه ندارند، بلکه نگاه آنان به آینده‌ای است که همراه با امیدواری نیست؛ مسأله تورم و مشکل تأمین معاش و نیاز‌های روزمره از خوراک و بهداشت گرفته تا مسکن و حمل‌ونقل، مسأله ناامنی و افزایش مشکلات رفتاری در عرصه اجتماعی نیز موجب خراش روحی و روانی آنان شده است.

اخیرا فیلم کوتاهی دیدم که به‌ظاهر مربوط به شهر شهریار در نزدیکی تهران بود. در این فیلم وسط خیابان و روز روشن و با وجود ترافیک، حدود ۱۰ جوان با شمشیر و چماق به جان یکدیگر افتاده بودند و بی‌رحمانه یکدیگر را می‌زدند و مردم نیز درحال فرار از معرکه بودند. چنین تصاویری چنان آزاردهنده است که حد و اندازه آن قابل تصور نیست.

مشکل دیگر قطبی‌شدن شدید جامعه است؛ اینکه در فاصله‌های کوتاهی از حوادث آبان به ترور سردار سلیمانی و مراسم تشییع آن شهید و سپس حوادث کرمان و حمله به پایگاه آمریکا و سپس سقوط هواپیما و اعتراضات پس از آن و اکنون تشدید تنش در روابط خارجی برسیم، حکایت از وجود دوقطبی‌های خطرناکی است که در دل جامعه وجود دارد.

سخنانی که برخی از افراد در صداوسیما زده‌اند و دیگران را دعوت به رفتن از کشور می‌کنند، یا اعتراضات هنرمندان و تحریم برنامه‌های رسمی و نیز پاسخ‌های متقابل به آنها، جملگی نشانگر آن است که جامعه درحال قطبی‌ترشدن است.

جامعه دو قطبی مُخِّل آرامش روحی و روانی است و لنگرگاهی برای شهروند عادی ندارد. او را از وضع معمول خارج و مجبور می‌کند که به سوی یک قطب برود و خود را در شرایط ستیز با قطب مخالف قرار دهد، و اگر در میانه بماند، از سوی هر دو قطب تهدید خواهد شد. این وضع امنیت خاطر را از فرد سلب می‌کند و فشار‌های روحی و روانی را افزایش می‌دهد. مشکلات روانی برای جامعه و فرد خطرناک‌تر از مشکلات و بیماری‌های جسمی است. از کنار آن‌ها ساده نباید گذشت.

درمان افسردگی در شرایطی آسان تر می‌شود که فرد بیمار بتواند با دوستان و نزدیکان خود در حوزه سلامت روان گفت‌وگو کند.

برخی از افراد تصور می کنند نزدیک شدن و گفتگو با افراد افسرده به معنای حل مشکل فرد افسرده است. در حالی که اصلاً به این شکل نیست. درواقع صحبت کردن و هم‌حسی به روند درمان کمک میکند و باعث می شود فرد تا حد زیادی از حس تنهایی خود فاصله بگیرد.

اگر شما هم بین دوستان و اطرافیان خود، فردی را دارید که به افسردگی مبتلاست، بهتر است بدانید که لازم نیست مشکل را حل کنید. فقط با یک گوش شنوا و همدلی در کنار وی باشید. در کنارش باشید و به دوست خود یادآوری کنید که دوستش دارید. این نزدیکی می تواند شامل تماس تلفنی، دعوت دوستتان نزد خود، همراهی برای قدم زدن با یکدیگر و مواردی مشابه باشد.

وقتی فردی با افسردگی دست و پنجه نرم می کند، به این معنی نیست که او در وضعیت بدبختی قرار دارد. لحظات بهتر و بدتری برای وی وجود دارد. بنابراین باید به وی کمک کنید لحظات خوب خود را افزایش دهد. این روند با همکاری روان درمانگران تسریع می شود. درواقع هر اندازه روان درمانی با موفقیت بیشتری انجام شود، همکاری اطرافیان نیز در موفقیت این نوع مشکل بسیار مهم است.

یکی از مهمترین مواردی که روانشناسان بر آن تأکید دارند، عدم تحقیر یا سرزنش بیماری است که به افسردگی مبتلا شده است. هر نوع تحقیر شخصیتی و سرکوب بیماران مبتلا به افسردگی می تواند منجر به تشدید بیماری این نوع افراد شود.

 

منبع: انتخاب

کودکان هنگام رویارویی با حوادث ناگوار، بسیار حساس هستند و به این فکر می‌کنند که ممکن است همان اتفاق‌های بد برای آن‌ها رخ دهد.

 

تمام کودکان دنیا حق دارند در محیطی امن زندگی کنند و دور از هر خشونتی باشند؛ اما متأسفانه امروزه کمتر به روحیات کودکان توجه می شود. کودکان، به ویژه کودکانی که در سن پیش‌ از مدرسه هستند هنگام رویارویی با حوادث ناگوار، بسیار حساس می شوند. آنها همیشه به این فکر می‌کنند که ممکن است همان اتفاق‌های بد برای آن ها و خانواده‌شان رخ دهد.

آمنه دقیقی خداشهری متخصص روانشناسی کودک و نوجوان درباره تأثیر حوادث تلخ بر روحیه کودکان اظهار کرد: کودکی دوران حساس، مهم و سازنده زندگی هر انسان است. دوران کودکی زمانی است که در دوره‌های مختلف تعیین کننده رفتار یک جامعه خواهد بود. پس باید در این دوره به کودکانمان توجه خاصی داشته باشیم.

تاثیرات خبرهای ناگوار بر کودکان

او در ادامه افزود: اگر چه پایه نیاز‌های کودکان تأمین آب و غذا است، اما هرگز نمی‌توان از اهمیت نیاز به امنیت و اعتماد او به محیط زندگی‌اش غافل شد و آن را کتمان کرد. خانواده ها باید شرایطی را فراهم آورند تا کودکان در دنیای کوچک، شاد و زیبای خود  احساس امنیت کنند. زیرا این حس امنیت در کودک یک موضوع بسیار مهم است.

خداشهری بیان کرد: موضوع ناخوشایند و حیاتی است، اگرچه ریشه‌ هر یک از مشکلات فیزیولوژی و روانشناختی مانند اضطراب‌ها و ترس‌ها ارث است، اما هرگز نمی‌توان از نقش تعیین کننده و بسیار مهم عوامل محیطی و پیرامونی در این زمینه غافل بود.  ظرفیت ذهن و درک کودکان کوچک، اتفاقات و حوادث پیرامون خود را به هیولا‌های بزرگ و ترسناک تبدیل می‌کند.

اثرات خبر های ناگوار

او در ادامه افزود: برای کودکانی که در دوره رشد تخیل و تفکر هستند، جداسازی و سازگاری با موضوعات و اضطراب زای محیطی با سایر موقعیت‌های زندگی دشوار و گاهی نشدنی است. کودکان توانایی تجزیه و تحلیل مسائل مختلف را ندارند و به همین دلیل است که گاهی حتی تصویر یک صحنه‌ی ترسناک در کارتون‌ها و فیلم‌ها مدت‌ها در ذهن او موجب ایجاد لحظه‌های پر اضطراب و پرتنش می‌شود.

این متخصص روانشناسی تصریح کرد: در محیط‌ها و جوامعی که عموماً دستخوش حوادث، اتفاقات و بحران‌های گوناگون از قبیل و غیر طبیعی، مانند سیل، زلزله، طوفان، جنگ وجود دارد، همه‌ کودکان به ویژه زیر ۶ سال به دلیل شرایط سنی و رشدی قابلیت سازگاری با حوادث را ندارند که باعث می‌شود در معرض خطر بالای آسیب‌های روحی و روانی قرار می‌گیرند.

او بیان کرد: مشکلاتی مانند لجبازی و بهانه گیری، عدم تمرکز و توجه، گریه‌های تکراری بر سر مسائل کوچک و بزرگ، کابوس‌های شبانه، ناخن جویدن، ترس از صدا‌های بلند، افراد غریبه، شب ادراری، پرخاشگری و بدرفتاری با اسباب بازی‌ها از نشانه‌های استرس و اضطراب‌های کودکان هنگام مواجه با بحران‌ها و حوادث دلخراش است. در واقع ترس و اضطراب مسئله‌ای آموختنی است که کودکان ما آن را از اتفاقات، حوادث و عکس العمل‌های محیط پیرامونی می‌آموزند.

خداشهری درباره پیشگیری از این مشکلات تصریح کرد: جهت پیشگیری از مشکلات این چنینی باید آموزش‌های لازم به والدین و خانواده‌ها داده شود. والدین، اولیای مدرسه‌ها و مهدکودک‌ها و اطرافیان کودک باید سعی کنند از انتشار اخبار استرس‌زا جلوگیری کرده و سعی کنند اضطراب خود را به کودکان نشان ندهند.

هنگام مشاهده حالت‌هایی از اضطراب و نشانه‌های ترس در کودکان به حرف‌های کودکتان گوش کرده، برای کودک محیط‌های فرح بخش، نشاط آور و امیدآور فراهم کنید و در صورت شدت و ادامه یافتن ترس و اضطراب از روانشناسان کودک کمک بگیرید.

تاثیرات اخبار ناگوار بر کودکان

او تصریح کرد: پس آگاه باشید که در موقعیت‌هایی که دست تقدیر بار‌ها زندگی را دستخوش حوادث تلخ و پیچیده می‌کند از توجه به فرآیند‌های ذهنی، روحی و روانی نسل آینده غافل نباشیم.

لیلا شقاقی متخصص روانشناسی درباره مراقبت های مختلف کودکان هنگام رویارویی با اخبار های ناگوار اظهار کرد: این روز‌ها رسانه‌ها پر از خبر‌های ناراحت کننده، خشونت بار، ترسناک و نگران کننده است.

او در ادامه بیان کرد: آنچه در رسانه‌ها بازتاب می‌کنند نه تنها روی زندگی بزرگسالان بلکه بر دنیا کودکان و نوجوانان هم سایه می‌اندازد.

کودک و ترس های او

او گفت: طبق پژوهش‌های به دست آمده اغلب کودکان درباره چیز‌هایی نگران هستند که بزرگتر‌ها فکرش را هم نمی‌کنند. بزرگسالان به مواجهه با اخبار ناراحت کننده عادت می‌کنند، اما کودکان از این مکانیسم دفاعی بی بهره‌اند. این وظیفه بزرگتر‌ها است که درباره نگرانی‌های بر آمده از اخبار ناخوشایند با آن‌ها حرف بزنند و در مدیریت تعارض‌ها و نگرانی‌ها به آن‌ها کمک کنند.

شقاقی بیان کرد: توصیه کلی در این مورد برای تمام سنین است که از تماشای اخبار و تحلیل‌ها همراه با کودکان پرهیز کنید. زیرا در لحظه پخش اخبار، گفتگو‌ها و تحلیل‌ها کنترلی بر آنچه در حال پخش است ندارید و ممکن است کودکان تصاویر، صحنه‌ها یا گفته‌هایی را ببینند و بشنوند که عامل نگرانی غیر ضروری یا صدمه روحی و ذهنی عمیق در آن‌ها باشد.

این متخصص روانشناسی تصریح کرد: در صورت ضرورت خودتان درباره رویداد‌ها و اتفاق‌های نگران کننده که در اخبار تکرار می‌شوند و جامعه را درگیر می‌کنند با نوجوان‌ها و کودکان بالای ۷ سال صحبت کنید. به این ترتیب خانواده‌ها می‌توانند میزان اطلاعاتی که در اختیار کودکان قرار می‌گیرد را کنترل کرده و از میزان ترس و نگرانی آن‌ها کم کنند.

او در ادامه افزود: البته شروع و ادامه چنین گفت‌وگویی اصلا آسان نیست، به ویژه در ارتباط با کودکان کوچک‌تر که باید متناسب با سن و میزان درک آن‌ها از جهان پیرامون باشد. شروع گفتگو از جانب خانواده این احساس را به کودک و نوجوان می‌دهد که همه چیز تحت کنترل است و او احساس امنیت بیشتری می‌کند.

تاثیرات ناگوار اخبارها

شقاقی گفت: بهترین روش برای شروع گفت‌وگو این است که آنچه را که درباره واقعه می‌دانند و نحوه کسب اطلاعات را از کودک سوال کنید.  آنها را متوجه کنید که باید اطلاعاتشان از منابع قابل اعتماد باشد و نباید شنیدهایشان را از دوستان و هم کلاسی‌ها جدی بگیرند.

او افزود: به کودکان اجازه دهید که شنیده‌هایشان را با خانواده در میان بگذارند تا در صورت نیاز اطلاعات خلاف واقع را اصلاح کنند. درک کودکان از موضوع و تصوراتشان که ترسناک‌تر از واقعیت است خانواده را شگفت زده خواهد کرد. خانوده‌ها حتما با دقت به حرف‌های کودکان گوش کرده و از آن‌ها درباره صحبت‌هایشان پرس وجو کنند. البته از حرف زدن درباره اتفاقات آتی و تحلیل پیامد‌ها پرهیز کنید، 

شقاقی ادامه داد: خانواده‌ها باید به کودکان یادآوری کنند که کنارشان هستند، آنها را متوجه کنند که احساس ترس و نگرانی در چنین موقعیت‌هایی کاملا طبیعی است و نباید بابت این احساس‌شان شرمنده باشند.

او گفت: در گفت‌وگو خانواده با کودکان صداقت مهم‌ترین رکن است. به خصوص با کودکان بزرگتر و نوجوان‌ها که قدرت تحلیل‌شان پیشرفته‌تر است و راه‌های مختلفی برای دریافت اطلاعات پیش رویشان است، البته با توجه به این مسائل خانوده‌ها نیاز نیست به جزئیات مطالب بپردازند.

این متخصص روانشناسی بیان کرد: کودکان زیر ۷ سال را به کل از اخبار و رادیو و تلویزیون و شبکه‌های خبری دور نگه دارید. اگر روزنامه می‌خوانید آن را دور از دسترس کودکان قرار دهید. دلیل این موضوع این است که کودکان پیش از دبستان به راحتی واقعیت را با خیال و فانتزی‌های بسیار ترسناک اشتباه می‌گیرند. تماشای تصاویر خشونت آمیز، جنگ، اتفاق‌های ناگوار طبیعی، سوانح یا شنیدن درباره این مسائل برای کودکان زیر ۷ سال بسیار ترسناک‌تر از آن است که ما فکر می‌کنیم.

5e1dd634abc9e_2020-01-14_18-24
آیا می‌دانید چگونه می‌توانیم ناراحتی و رنجش خودمان را در روابط بین فردی نشان دهیم؟

 

بسیاری از ما نمی‌دانیم هنگام ناراحتی چطور باید احساسات‌مان را نشان دهیم یا اجازه بدهیم دیگران احساسات واقعی خود را با ما در میان بگذارند.

اغلب وقتی از شنیدن کلامی یا انجام رفتاری می‌رنجیم یا شتاب‌زده و عجولانه داد و بیداد راه می‌اندازیم یا آنقدر سکوت می‌کنیم که حجم زیادی از ناراحتی، خشم و کینه در دلمان انباشته شود؛ تا جایی که دیگر هیچ روشی برای از بین بردن آن مؤثر نخواهد شد. در واقع این موضوع بسیار مهم است که ما به‌موقع، بجا و با توجه به شرایط و شناخت از طرف مقابل خود درباره خواسته‌ها، انتظارات و احساسات خود با آنها صحبت کنیم. اما این کار نیاز به آگاهی و مهارت دارد که درخصوص آن با سیدعلی قاسمی، روانشناس گفت‌وگو کرده‌ایم.

سرکوب خواسته‌ها 

 در طول تاریخ علم روانشناسی افراد زیادی به این موضوع توجه داشته و تلاش کرده‌اند راهکارهایی برای رفتن به سمت روابط سازنده ارائه دهند. برای بهبود روابط باید دو طرف برای شنیدن خواسته‌های یکدیگر مشتاق باشند و وظیفه ماست که همدیگر را به این کار تشویق کنیم. در برقراری ارتباط موفق بیان درست خواسته‌ها بسیار مهم است، در غیراین صورت فقط مقاومت طرف مقابل بیشتر خواهد شد. در این هنگام مهم نیست خواسته ما چیست، مهم این است که طرف مقابل شروع به مقاومت می‌کند. در واقع وقتی ما از زور و فشار استفاده می‌کنیم و می‌خواهیم عقایدمان را به دیگران تحمیل کنیم، طبیعی‌ترین واکنشی که افراد نشان می‌دهند این است که آنها هم ما را تحت فشار قرار می‌دهند. وقتی خودمان بلد نیستیم خواسته خود را به‌طور شفاف بیان کنیم نمی‌توانیم به خواسته‌های خود دست یابیم و در واقع آنها را سرکوب می‌کنیم. گاهی ما جرأت بیان خواسته‌های خود را نداریم یا فکر می‌کنیم فایده ندارد. در این هنگام بر اثر ناکامی خشمگین می‌شویم و دو راه پیش رو داریم. یا باید آن را نشان دهیم یا سکوت کنیم. اگر به هر علتی نخواهیم خشم خود را نشان دهیم براثر فروخوردن بیش از اندازه خشم مبتلا به افسردگی می‌شویم. افراد افسرده کسانی هستند که برای رسیدن به خواسته‌های خود اقدام مؤثری نکرده‌اند و همیشه معتقدند قربانی شرایط و دیگران هستند.

هانیه لواف روانشناس و مشاور درباره کودکانی که نمی‌توانند در جایی ثابت درس بخوانند، اظهار کرد: ابتدا باید علت اینکه فرزندمان نمی‌تواند یک جا بشیند و درس بخواند را ریشه یابی کنیم.

این روانشناس بیان کرد: گاهی اوقات علت آن می‌تواند بیش فعالی از نوع پرتحرکی باشد که کودک نمی‌تواند یک جا بنشیند و علاوه بر آن رفتارهایی مانند وسط حرف پریدن و عدم رفتار نظام‌مند دارد.

وی افزود: اختلال یادگیری نیز می‌تواند عامل این رفتار کودکان باشد، چراکه باعث دلزدگی در کودک می‌شود و نتیجه مطلوب نمی‌گیرد و بازدهی کافی ندارد، بنابراین او انگیز‌ه‌ای برای درس خواندن ندارد و از سر درس دائم بلند می‌شود.