زنان در معرض آسیب هستند؛ چه در اروپا و چه در آسیا و آفریقا. بخشی از آنها بسته به تجربهای که از تجاوز و خشونت داشتهاند، دچار بیماریهای روانی میشوند. بهخاطر این تجربههاست که درصد بیماریهای روانی در زنان بیشتر است.
زنان در معرض آسیب هستند؛ چه در اروپا باشند و چه در آسیا و آفریقا. بخشی ازآنها بسته به تجربهای که از تجاوز و خشونت داشتهاند، دچار بیماریهای روانی میشوند. بهخاطر این تجربههاست که آمارها میگویند درصد بیماریهای روانی در زنان خیلی بیشتر از مردان است. عوامل زیادی در بهخطرافتادن سلامت روانی زنان مؤثر است؛ خشونت، تعرض، تجاوز، فقر و... . این عوامل در همه کشورها کم و بیش دیده میشود اما کشورهای منطقه خاورمیانه که هماکنون بیشتر از دیگر مناطق جغرافیایی درگیر آشوبها، جنگهای خارجی و داخلی و مشکلات اقتصادی هستند، زنانی افسردهتر نسبت به دیگر مناطق دارند.
وضعیت سلامت روان به عملکرد کلی ذهن شامل وضعیت احساسی و روانی هر فرد گفته میشود. داشتن سلامت روان بهمعنای توانایی فرد در چگونگی مواجهه با موقعیتهای مختلف به شکل مؤثر در زندگی است. داشتن سلامت روان بهمعنای عدمداشتن بیماریهای روانی یا اختلالات روانی نیست، بلکه این مفهوم بهمعنای داشتن حس رضایت عمومی از زندگی است. مطابق با تعریف سازمان جهانی سلامت (WHO) سلامت روان برابر است با «وضعیتی که هر فرد در آن حسی از بهروزی دارد و میتواند تواناییهای شخصی خودش را تشخیص دهد و با استرسهای معمول زندگی کنار بیاید. همچنین بتواند به شکلی مثمرثمر و بهرهورانه کار کند و توانایی برقرارکردن ارتباط با جامعه خودش را داشته باشد.» آمارها به شکلی تأسفبرانگیز میگویند یک نفر از هر ۵ زن (۱۹درصد) تجربه اختلالات شایع روانی همچون اضطراب و افسردگی را دارد، درحالیکه این آمار در بین مردان یک نفر در میان ۸ نفر (۱۲درصد) است.
سلامت روان و تعرض
شواهد مشخص و روشنی وجود دارد که نشان میدهد سلامت روان زنان کاملا وابسته به تجربیات آنها از خشونت و تعرض یا تجاوز است. برای نمونه:
• ۵۳ درصد از زنانی که مشکلات سلامت روان دارند، در سطح جهان تجربه تجاوز یا تعرض داشتهاند.
• بیش از سهچهارم (۷۸درصد) از زنانی که خشونت جسمی یا جنسی را تجربه کردهاند (چه در کودکی و چه در بزرگسالی) تروماهای خطرناکی را در زندگی خود داشتهاند و ۱۶درصد از آنان از اختلال استرس پس از سانحه PTSD رنج میبرند.
• نزدیک به یکسوم (۳۶درصد) از زنانی که هم در کودکی و هم در بزرگسالی تجربه خشونت جنسی یا جسمی را داشتهاند، اقدام به خودکشی کرده و یکپنجم از آنها، یعنی حدود ۲۲درصد خویشآسیبرسان بودهاند.
فقر و سلامت روان
زنانی که در فقر زندگی میکنند بیشتر در معرض نبود سلامت روان یا دارای سلامت روان ضعیفتری هستند. این مقدار معادل ۲۹درصد در زنان فقیر در مقایسه با ۱۶درصد در زنانی است که مشکلات اقتصادی ندارند.
زنان فقیری که تجربه تعرض و تجاوز را دارند، بیشتر در معرض نبود سلامت روان هستند.
اقلیتهای سیاه، آسیایی و قومی
زنانی از قومیتهای متفاوت و از اقلیتهای نژادی، با بیعدالتیها و چالشهای بیشتری در مسیر سلامت روان روبهرو هستند. نژادپرستی و تابوبودن مسائل روانی، فاکتورهای مشخصی در تجربه اختلالات شایع روانی است:
• ۲۹درصد از زنان سیاهپوست، ۲۴درصد از زنان آسیایی و ۲۹درصد از زنان از ترکیب نژادها اختلالات شایع روانی دارند و این درحالیاست که ۲۱درصد از زنان سفید بریتانیایی و ۱۶درصد از زنان سفید پوست سایر نژادها از این اختلالات رنج میبرند.
بیماریهای روانی در میان زنان و دختران جوان
• سهچهارم یعنی ۷۵درصد از مسائل مرتبط با سلامت روان پیش از ۲۴سالگی تثبیت میشوند و زنان جوان در بالاترین گروه خطرپذیر بیماریها و مشکلات روانی قرار دارند:
• یکچهارم از این جمعیت (۲۵.۷درصد) خودآزار هستند که این میزان بیش از 2برابر مردان جوان است. شواهدی وجود دارد که نشان میدهد این میزان میتواند بالاتر باشد و درعینحال در حال افزایش است.
• ۲۶درصد از زنان جوان سابقه اختلالات شایع روانی همچون اضطراب و افسردگی را دارند که این میزان نزدیک به سهبرابر مردان جوان است.
• از هر ۷زن در فاصله سنی ۱۶ تا ۲۴سال، یک نفر از اختلال استرس پس از سانحه یا PTSD رنج میبرد درحالیکه این میزان در مردان بسیار کمتر و حدود ۳.۶درصد است.
• ۷۲درصد از افرادی که با مشاوران درباره مسائل مرتبط با خودکشی صحبت میکنند، دختران هستند.
• خودکشی سومین موضوعی است که خطوط مربوط به کمک به کودکان
(childline) را در بریتانیا اشغال میکند درحالیکه این موضوع در پسران، در رتبه پنجم قرار دارد.
• مطالعهای دیگر در دانشگاه منچستر حاکی از آن است که ۷۳درصد از افراد بین ۱۰ تا ۱۹سالی که اعمال خویشآزارانه (دستکم یکبار) داشتهاند، دختران هستند.
متخصصان میگویند که افزایش سریعی را در بین دختران نوجوان در خودآزاری تشخیص میدهند بهگونهای که این اختلال در بین دختران بین ۱۳ تا ۱۶سال در فاصله سالهای ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۴، به میزان ۶۸درصد افزایش داشته است.
تأثیرات مناطق جغرافیایی در سلامت روان
مناطق جغرافیایی خاصی همچون خاورمیانه که همیشه درگیر آشوبها، جنگهای خارجی و داخلی و مشکلات اقتصادی مخصوص به خود بوده، میتواند یکی از عوامل مهم در کاهش سلامت روان فارغ از جنسیت آنها باشد.
مطابق مطالعهای که بهتازگی انجام شده، جهان عرب و خاورمیانه، در مقایسه با سایر مناطق جهان بیشتر در معرض افسردگی قرار دارد. چالشهای موجود در این منطقه آن را به افسردهترین منطقه در جهان تبدیل کرده است که در ادامه به برخی از عوامل آن اشاره میکنیم:
بد دانستن بیماریهای روانی (Stigmatization):
بد دانستن و پنهانکردن وضعیت روانی یکی از مهمترین عواملی است که این مشکل را به مشکلی بزرگتر تبدیل میکند. جامعهای که در آن بیماریها و مشکلات روانی همچون لکه ننگی شناخته میشود، گرفتاران به این مشکل را با شرم، عدمپذیرش و بیارزشی روبهرو میکند و همین باعث میشود افراد کمتر درباره مشکلاتشان صحبت کنند یا از کمکهای روانشناسی و پزشکی بهره بگیرند. نتیجه درونیکردن مشکلات، افزایش استرس روانی است که منجر به افسردگیهای شدید و حتی خودکشی در مواردی میشود.
فقدان آگاهی و کمکهای روانشناسی:
با وجود افزایش آگاهی درباره سلامت روان در همه جهان، جهان عرب و منطقه خاورمیانه هنوز از این آگاهی به قدر لازم بهره نبرده است. کشورهای عربی منطقه که فرهنگ سنتی در بیشتر آنها رواج دارد، مشکلات روانی را با مسائل اعتقادی مرتبط میدانند و مردم را تشویق میکنند تا با داشتن رابطه بهتر با سنتهایشان و انجام فعالیتهای مذهبی، آن را کنترل کنند و درباره آن با دیگران صحبت و مشورت نکنند. اگرچه کمکهای روانشناسی در این مناطق تا حدودی وجود دارد اما فرهنگ موجود در جامعه از انتقال و گفتوگو درباره این مشکلات پرهیز میکند و درنتیجه کمکهای تخصصی به این افراد نمیرسد و در نهایت سطوح بالاتری از افسردگی در منطقه شیوع پیدا میکند. در کنار این عوامل، وجوه دیگری نیز وجود دارد که ما به چند نمونه از آنها اشاره میکنیم:
افزایش استفاده از موبایل و عدمتعامل اجتماعی
امروزه نوجوانان و بزرگسالان به شکل فزایندهای از تلفنهای همراه استفاده میکنند. این امر موجب کاهش تعاملات اجتماعی میشود که به نوبهخود میتواند به انزوا بینجامد. استفاده گسترده از این وسیله بهخصوص در دیروقت سبب بیخوابی، عدمتمرکز، گیجی و خستگی در طول روز میشود؛ یعنی عواملی که ارتباط مستقیمی با افسردگی دارد.
فقدان فعالیت فیزیکی
با افزایش استفاده از فناوری، افراد وقت بیشتری را در خانههایشان میگذرانند و در نتیجه فعالیت فیزیکی کمتری هم دارند. حتی در محیطهای کاری هم بیشتر افراد مجبور به کارهای نشسته هستند. فقدان فعالیت فیزیکی میتواند موجب احساس خستگی و درنتیجه، افسردگی شود.
درمان
انواع مختلفی از درمان برای مشکلات و مسائل روانشناختی مطرح است که دارودرمانی و استفاده از داروهای مختلف همچون ضدافسردگیها، تثبیت کنندههای خلقوخو و مانند آن فقط گامی در مدیریت این مسائل دارند اما در کنار آن، درمانهای روانشناختی مثلCBT
(Cognitive Behavioural Therapy) یا MBCT (Mindfulness-based Cognitive Therapy)، درمانهایی هستند که سعی میکنند طرز فکر و الگوهای رفتاری و فکری فرد را نسبت به زندگی تغییر دهند و به این افراد کمک میکند تا خود را از قرارگرفتن در معرض استرس، حفاظت کنند. این روشها به مراجعان کمک میکند تا چشمانداز و نگاه خود را به مشکلات بهبود ببخشند و الگوهای فکری منفی را شناسایی کنند. به آنها کمک میکند تا نگرش حل مسئله را کسب کنند، روابط خود را بهبود ببخشند و بر اکنون خود تمرکز کنند تا بتوانند سایر مشکلات را در کنترل خود بگیرند. در کنار این درمانهای تخصصی، در اجتماع بودن و داشتن سبک زندگی سالم هم میتواند مؤثر و مفید باشد.
منابع:
https://weareagenda.org
/womens-mental-health-key-facts/
https://www.middleeastmedicalportal.com/mental-health-in-the-middle-east/
منتشر شده در همشهری آنلاین