روزنه

روزنگاری های من

روزنه

روزنگاری های من

مشخصات بلاگ

آغاز سخن یاد خدا باید کرد
خود را به امید او رها باید کرد
ای با تو شروع کار ها زیبا تر
آغاز سخن تو را صدا باید کرد

"مجتبی کاشانی"

۱۴ مطلب در بهمن ۱۳۹۸ ثبت شده است

یک روانشناس درباره آسیب‌های بی توجهی والدین به کودکان توضیحاتی داد.

 

 سمانه بهزادپور روانشناس و مشاور درباره آسیب‌های بی‌توجهی والدین به کودکان، اظهار کرد: پدر و مادرها از روی عمد نسبت به فرزندانشان بی تفاوت نیستند و معمولا این کار غیرعمد توسط آن‌ها صورت می‌گیرد.

این روانشناس با بیان اینکه وقتی که کودک نیاز دارد والدینش برای او وقت بگذارند، آن‌ها این کار را انجام نمی‌دهند و  سرگرم کارهای دیگری می‌شوند، بیان کرد: در چنین موقعیت‌هایی والدین حتی نمی‌دانند که نسبت به کودکشان بی‌توجه هستند، به همین دلیل انجام چنین رفتاری را ادامه می‌دهند.

وی با بیان اینکه ارتباط بین والدین و فرزندان باید از همان دوران کودکی به طور صحیح شکل گیرد، ادامه داد: باید بین والد و فرزند یک دلبستگی امن ایجاد شود تا کودک به پدر و مادرش اعتماد و احساس امنیت را از آن‌ها دریافت کند، انجام چنین کاری مستلزم پاسخگویی و حساسیت نسبت به نیاز‌های کودک است، لذا در زمانی که نیاز به توجه دارد باید این کار را انجام دهیم، چراکه باعث می‌شود دلبستگی ایمن در کودک شکل گیرد.

بهزادپور افزود: اگر مجموعه‌ای از عوامل باعث شود که کودک احساس امنیت از ما دریافت نکند و اعتماد  لازم را به ما نداشته باشد، می‌تواند بر تصویر کودک از خود و روابط اجتماعی‌اش در آینده تأثیرگذار باشد.

این روانشناس تصریح کرد: سنگ بنای رابطه کودک با دیگران، در رابطه‌‌اش با والدین شکل می‌گیرد، پس اگر والدین به کودکشان بی توجهی کنند و آن پذیرش بی قید و شرطی که او نیاز دارد را منتقل نکنند، کودک احساس منفی نسبت به خود پیدا می‌کند و باعث می‌شود عزت نفسش زیر سئوال برود، کودکی که عزت نفس کافی نداشته باشد در بزرگسالی نمی‌تواند خودش را نشان دهد و ابراز وجود کند و این مسئله زیر بنای اختلالاتی مانند افسردگی و اضطراب است.

وی افزود: هنگامی که حس دوست نداشتنی بودن در کودک ایجاد شود، او انتظار طرد شدن از طرف مقابل را دارد، این در روابط کودک با دیگران تأثیرگذار است و می‌تواند او را به سمت روابط ناسالم بکشاند.

بهزادپور بیان کرد: برای داشتن رابطه سالم با فرزندان باید به آن‌ها توجه کنیم، درواقع این باعث می‌شود رابطه خوب و یک دلبستگی ایمن شکل گیرد و دیدگاه کودک را نسبت به خود، زندگی و دیگران تغییر دهد، اگر ارتباط خوب برقرار نشود، کودک در آینده مشکلات رفتاری خواهد داشت و با رفتار‌های منفی، توجه والدین را جلب خواهد کرد.

این روانشناس خاطرنشان کرد: والدین باید بدانند که آیا اهمیت کافی به فرزندانشان می‌دهند و یا تنها امکانات رفاهی را برای آن‌ها فراهم می‌کنند؟ گاهی والدین تنها سرمایه گذاری مالی کرده و نسبت به سرمایه گذاری عاطفی بی توجه هستند، لذا باید پدرها و مادرها به نیاز‌های کودک خود حساس باشند تا فرزندشان رشد شناختی خوبی داشته باشد.

 

 

منبع: باشگاه خبرنگاران جوان

مهم نیست که یک کودک در کدامین نقطه از این کره خاکی متولد شده، زندگی کرده و حتی از چه فرهنگی باشد، باز هم اولین نقاشی وی شکلی مشابه دایره (نماد صورت) خواهد بود.

 

اگر گالری‌های نقاشی گران‌قیمت و مشهور دنیا را داشته باشید، قطعاً بارها با آثاری روبه‌رو شده اید که شبیه نقاشی یک کودک خردسال بوده اند. این موضوع را یکی از محققین دانشگاه هنر (فیلادلفیا) در بازدید از موزه هنر مدرن تشریح کرده است. وی به صراحت می گوید که برخی آثار هنری میلیون دلاری نیز درست مانند نقاشی های کودکی 4 ساله هستند.

اما اکثرا والدین و اطرافیان توجه خاصی به آنها از خود نشان نمی دهند!


نگاهی علمی به نقاشی‌های کودکانه که اغلب نادیده گرفته می‌شوند

دکتر Giamarie Daino روانشناس و متخصص بازی درمانی که مطالعات متعددی در این زمینه داشته، توضیحات جالبی در خصوص معانی نقاشی های کودکانه ارائه داده است: یک کودک خردسال 4 یا 5ساله را در نظر بگیرید. وی در این سن قادر نیست آنچه را که احساس و یا تصور می کند به طور دقیق و کامل بازگو سازد. از طرفی بچه ها در نخستین گام های ارتباطی خود با جهان، از نمادگرایی بهره می برند و به صورت ناخودآگاه در این مسیر قدم بر می دارند. آنها با استفاده از نمادهایی که در گوشه و کنار محیط اطراف وجود دارد، عناصر طبیعی را شناساسی می کنند و عواطف درونی خود را با تکیه بر ابزارهای هنری همچون نقاشی انتقال می دهند.

نمادسازی به وسیله کودکان واقعیتی اساسی به شمار می رود که توسط انجمن روانشناسی آمریکا نیز به تأیید رسیده است.

دکتر جوزف دی لئویکی از پیشگامان تفسیر درمانی از نقاشی های کودکان، از موضوعی عجیب و غریب صحبت به میان آورده است: مهم نیست که یک کودک در کدامین نقطه از این کره خاکی متولد شده، زندگی کرده و حتی از چه فرهنگی باشد، باز هم اولین نقاشی وی شکلی مشابه دایره (نماد صورت) خواهد بود. چنین انتخابی به این دلیل است که چهره، مرکز احساسات، توجه و ارتباطات برای یک بچه کم سن و سال محسوب می شود.

با افزایش سن و رسیدن به 4 سالگی، کودک شروع به افزودن اندام ها و تکمیل دایره مذکور می کند که اصطلاحا در دانش روانشناسی به این شکل "بچه ‌قورباغه" گفته می شود. به عقیده دی لئو، کودکان اکثرا در نقاشی های خود پیرو سبک هنری اکسپرسیونیسم یا بیان گرایی هستند. آنچه که یک کودک به روی کاغذ می آورد، عمدتا "واقعیت درونی" وی است. 

به گفته روانشناسان و با استناد به مطالعه ای که توسط مرکز ملی اطلاعات زیست‌فناوری به چاپ رسیده است، کودکان اغلب در نقاشی هایشان از رنگ های روشن مانند آبی، زرد و سبز استفاده می کنند که نشانگر حالتی از آرامش عاطفی است. همچنین در بسیاری از آثار کودکانه فردی دیده می شود که هر بخش بدنش یک رنگ است و با دست هایی گشوده به شما نگاه می کند. این وضعیت فیزیکی بر احساس صمیمیت، نزدیکی و مهربانی دلالت دارد. برای مثال تصویر زیر نمونه کاملی از یک نقاشی کودکانه با عناصر احساسی مختلف و متضاد به شمار می رود:

هرچند رنگ های شاد، دستان باز و خطوط پر رنگ همگی به صورت علائمی مثبت تعریف می شوند، اما جزئیات دیگری نیز وجود دارد که چندان مثبت نخواهند بود. به عنوان نمونه طبق یافته های دکتر Giamarie Daino، نقطه های قرمز روی صورت نقاشی فوق می توانند حاکی از اضطراب درونی و فقدان استقلال باشند.

شاید در نگاه اول نمونه فوق را یک نقاشی زیبا و با حال و هوای کودکانه در نظر بگیرید اما دکتر Daino تفسیر خود از آن را بدین ترتیب تکمیل می کند: من معتقدم که این نقاشی بیشتر نشانگر کودکی با شرایط روحی ناپایدار است که در مورد توانایی های خود اطمینان خاطر ندارد و گاه گرفتار واکنش های اضطرابی می شود. 

جالب تر از همه آن که پس از صحبت با خانواده کودکی که این نقاشی را کشیده بود، صحت پریشانی های روحی اخیر وی به تایید رسید. آنها اشاره کردند که فرزندشان مدتی است دچار اضطراب مزمن شده است. گفتنی است که طبق گفته های این کودک 4 ساله، نقاشی مربوط به مادر وی بوده است. نکته دیگری که از نظر دانش روانشناسی در این نقاشی به چشم می خورد، عدم تمایز اجزای چهره از یکدیگر است. این مسئله می تواند نشان دهنده اتصال قوی هویت کودک با مادر و عدم آمادگی وی برای توسعه هویت فردی مستقل خود باشد.

پدر کودک خالق اثر فوق در گفت‌وگو با دکتر Daino می گوید: من و مادر وی هر دو عادت کرده ایم که حین مشاجرات معمول زندگی زناشویی خود فریاد بزنیم. احساس می کنم که طبق گفته شما، انتخاب رنگ قرمز برای اجزای صورت توسط فرزندمان نیز به همین دلیل باشد. گویا او قصد داشته از این طریق عصبانیت خود را از وضعیت کنونی ابراز کند. کودک به گونه ای با نماد سازی خشم و ناخوشی از مادرش را ابراز کرده و از طرفی او را همانگونه که هست دوست دارد.

البته محققین دانشگاه کالیفرنیا، لس آنجلس معروف به یو سی ال ای بر اساس یافته های خود به این نتیجه رسیده اند که یک نقاشی به تنهایی نمی تواند در قالب ابزار تشخیصی دقیقی وارد عمل شود و ممکن است فقط مربوط به احوالات درونی کودک در همان لحظه باشد. هرچند نقاشی های کودکانه با بینشی منحصر به فرد همراه هستند، اما بدون ارزیابی های رفتاری چیزی بیشتر از یک معما نخواهند بود.

حال چه زمانی باید نگران فرزند خود با توجه به نقاشی های وی باشیم؟ پاسخ این است: اگر تغییرات ناگهانی در رفتار و یا افت عملکرد وی در محیط مدرسه مشاهده شود.

کلام آخر

مشغله های زندگی امروزی، چالش های فرزند پروری، خستگی های ممتد و روزمرگی ها همگی از جمله عواملی هستند که باعث می شوند از نقاشی های رنگارنگ فرزندانمان روی دیوار، یخچال و یا میز کار خود به سادگی عبور کنیم. این در حالی است که هر خطی روی کاغذ حاوی معانی مهم و اغلب پیچیده ای خواهد بود که می تواند در کنار سایر عوامل رفتاری، نشانگر پیامی ویژه و یا حتی آزردگی های روحی- روانی کودک باشد. اکنون زمان آن رسیده است که از دریچه ای دیگر به این آثار هنری کودکانه نگاه شود و با یاری جستن از منابع علمی تایید کننده معانی نقاشی های کودکان، در صورت لزوم به فرزندان خود کمک کنیم. 

نصب نقاشی های کودکان در خانه، می تواند به آنها احساس ارزشمندی بدهد. این کار ساده و تقریباً بی هزینه را انجام دهید.

 

منبع: سواد زندگی

یک روانشناس درباره اقدامات مراقبتی والدین در دوران نوجوانی برای فرزندانشان، توضیحاتی داد.

 

 حسن اکبرزاده روانشناس و مشاور درباره اقدامات مراقبتی والدین در دوران نوجوانی برای فرزندانشان، اظهار کرد: پایه و اساس دوران نوجوانی، دوران کودکی است و عامل تاثیرگذار در دوره های مختلف سنی والدین هستند.

او بیان کرد: از اقدامات اساسی برای مراقبت از فرزندان توجه به رفتارهای والدین است چراکه افراد در اثر یادگیری مشاهده ای از دیگران برخی از رفتارها را یاد می‌گیرند پس اگر والدین رفتارهای بالغانه ای از خود نشان دهند تاثیرگذاری لازم را خواهند داشت.

این روانشناس با بیان اینکه هر دوره ای از رشد حساسیت ها و الزامات خاص خود را دارد که دوره نوجوانی نیز از آن مستثنی نیست، گفت:  مراحل مختلفی پیش از آغاز دوره نوجوانی طی می‌شود و در این دوره سنی تاثیرگذار است و اولین مرحله  اعتماد و اطمینان است اگر والدین در مسیر تربیتی و رشدی هماهنگ عمل کنند این مرحله به خوبی طی می‌شود در غیر این صورت کودک با ترس و اضطراب مواجهه خواهد شد.

اکبرزاده ادامه داد: مرحله دوم، مرحله خودمختاری است، کودک در این مرحله به دنبال کشف بیشتر و رسیدن به استقلال است بعد از این مرحله، کودک وارد مرحله ابتکار و خلاقیت می‌شود که مربوط به برقراری ارتباط با دیگران، کشف و خلاقیت بیشتر مطرح است که اگر کودک در این مرحله متفاوت عمل کرد نباید خلاقیت آن را سرکوب کنیم چراکه احتمال پرخاشگری آنها بالاست.

او با اشاره به اینکه مرحله چهارم، مرحله سخت کوشی است، اضافه کرد: در این مرحله کودک به دنبال یادگیری، خواندن و نوشتن، جمع و تفرین است و در این دوره، گروه همسالان اهمیت بیشتری برای کودک دارد همچنین با توجه به تلاش هایی که کودک در این مرحله می‌کند به دنبال تایید شدن، احساس ارزشمندی هستند اگر این تلاش ها سرکوب شوند تبدیل به حقارت و عزت نفس پایین و اعتماد به نفس آسیب دیده می‌شود.

این روانشناس تصریح کرد: دوره نوجوانی را نمی‌توان به عنوان دوره مجزا تعریف کرد، بلکه مجموعه ای از عوامل مانند، والدین، جامعه، گروه همسالان و ... نقش به سزایی دارد دوره نوجوانی دوره هویت یابی در مراحل رشدی شخصیت فرد است و پایه شکل گیری شخصیت در دوره های بعدی رشدی محسوب می‌شود.

اکبرزاده با بیان اینکه والدین باید آموزش های لازم در مراحل رشدی کودک و نوجوان را یاد بگیرند، افزود:  والدین باید از نقش والدگرانه و کنترل گرانه فاصله گیرند و با فرزندشان همراهی کنند چراکه باتوجه به تغییرات امروزی و آموزش های غیر رسمی که اتفاق میفتد نقش والدین کمتر شده است و فرزندان در شرایط امروزی تبعیت لازم از والدین ندارند که باعث آسیب های جبران ناپذیری می‌شود.

او خاطرنشان کرد: به والدین توصیه می‌شود آموزش های لازم درباره تربیت رشدی فرزندان داشته باشند چراکه زمانی می‌توانند تاثیر بیشتر در فرزندانشان داشته باشند که آموزش های لازم برای تربیت فرزندشان را بلد باشند بنابراین وقتی دو فرد با یکدیگر ازدواج می‌کنند باید یکدیگر را به خوبی بشناسند تا تعارض های کمتری در شیوه فرزندپروری داشته باشند.

 

منبع: باشگاه خبرنگاران جوان

 به بچه‌ها در مدرسه جدول ضرب، قوانین فیزیک و بسیاری چیز‌های مفید دیگر یاد می‌دهند. اما بزرگتر‌ها هرگز با بچه‌ها درباره‌ی چیز‌هایی صحبت نمی‌کنند که دانستن آن‌ها برای زندگی روزمره لازم است.

به همین خاطر است که وقتی بزرگ می‌شویم به کلی مأیوس می‌شویم، چون واقعیت از آنچه در کتاب‌ها آمده بسیار دور است، خیر همیشه بر شر پیروز نمی‌شود، ثروتمند‌ها بر دنیا حکومت می‌کنند و وفاداری به همسر امری نادر محسوب می‌شود.

در ادامه درباره‌ چند حقیقت تلخ زندگی صحبت خواهیم کرد که بسیاری از ما بعد از آنکه بار‌ها و بار‌ها مرتکب اشتباه شدیم به آن‌ها پی بردیم.

۱- ثروت و قدرت معمولاً به ارث می‌رسد

نشریه‌ی فوربس هر ساله فهرستی از ثروتمندترین و قدرتمندترین افراد دنیا منتشر می‌کند. معمولاً نیمی از میلیاردر‌های این فهرست ثروت خود را از والدین شان به ارث برده اند یا ازدواج موفقی داشته اند. ۲۰ درصد دیگر از این ابرپولدار‌ها هم از خانواده‌های ثروتمند و سرشناس هستند.

مثلاً جف بزوس، پایه گذار آمازون، کسب و کار خود را با ۳۰۰ هزار دلاری شروع کرد که از ناپدری اش قرض گرفته بود. بیل گیتس، پایه گذار مایکروسافت هم از خانواده‌ی ثروتمندی از بانکدار‌ها و سیاستمدار‌ها بود.

اینکه گفته می‌شود هر کسی می‌تواند به موفقیت برسد در واقع چیزی جز یک رویای زیبا نیست. با این حال، با پیدایش اینترنت ما فرصت‌های بیشتری برای ثروتمند شدن به دست آورده ایم و این اتفاق به لطف وجود استارتاپ‌های مختلف رخ داده. به هر حال، حقیقت آن است که فرزندان والدین ثروتمند این مسیر را راحت‌تر و سریع‌تر می‌توانند طی کنند.

۲- مردان و زنان درک متفاوتی از دوستی دارند

طبق تحقیقات، مردان به دوستان مؤنث خود به چشم یک معشوق احتمالی نگاه می‌کنند. به همین دلیل همه‌ی رفتار‌های دوستانه شان مثل کمک به تعمیر ماشین یا کمک در حمل وسایل، برایشان حکم نوعی سرمایه گذاری برای یک رابطه‌ی عاطفی را دارد که ممکن است یک روز در آینده به وجود آید.

اما زنان دوستان مذکر خود را صرفاً یک شخصی می‌بینند که قصد کمک دارد و از این دوستی بیشتر نفع مادی می‌برند. آن‌ها به دوستان مرد خود به چشم یک شریک عاطفی نگاه نمی‌کنند. این همان چیزی است که به آن «اثر دایره دوستی» (Friend Zone) گفته می‌شود، یعنی زمانی که مردی امید به ایجاد یک رابطه‌ی عاطفی دارد، اما زن او را یک دوست معمولی می‌داند.

۳- بدبین بودن بهتر از خوش بین بودن است

در دهه‌ی ۱۹۵۰ میلادی، دانشمندان آمریکایی چیزی به نام روانشناسی مثبت را مطرح کردند. طبق قواعد روانشناسی مثبت، شما باید به همه چیز نگاه خوبی داشته باشید، با مشکلات با لبخند رو به رو شوید، و شکایتی نکنید. با این حال، روانشناسان مدرن معتقدند این نگرش فایده‌ای نخواهد داشت.

تحقیقات نشان داده تجسم موفقیت و خوش بینی، احتمال دستیابی به موفقیت را پایین می‌آورد. اگر کسی در ذهن خود تصور کند که همه چیز خوب پیش خواهد رفت، ممکن است در زندگی واقعی درست از تلاش بردارد و منتظر بماند تا یک پایان خوش رقم بخورد.

در عین حال، تحقیقات نشان می‌دهد کسانی که دیدی واقع گرایانه و تا حدودی افسرده به دنیا دارند، به موفقیت بیشتری می‌رسند. بدبین‌ها و کسانی که دائماً ناله و شکایت می‌کنند وقایع احتمالی را پیش بینی می‌کنند و با در نظر گرفتن احتمال شکست، با دقت در مورد همه چیز برنامه ریزی می‌کنند.

۴- پدر و مادر‌های جوان بیشتر از زوج‌هایی که فرزند ندارند احساس بدبختی می‌کنند

بعد از به دنیا آمدن فرزند اول، پدر و مادر‌های جوان ۲ برابر بیشتر از کسانی که فرزندی ندارند احساس غم و بدبختی می‌کنند. اگر بارداری ناخواسته بوده باشد، وضعیت روانی زوج‌ها بدتر هم خواهد شد.

با این حال، شاید عجیب به نظر برسد، اما احتمال طلاق کاهش پیدا می‌کند. به عبارت دیگر، بعد از بچه دار شدن، شما نه به تنهایی، بلکه با همسرتان رنج می‌کشید. علیرغم همه‌ی این سختی ها، بیشتر پدر و مادر‌ها داشتن فرزند را بزرگ‌ترین شادی زندگی می‌دانند.

۵- گاهی باید در رابطه‌ی عاطفی تان خودخواه باشید

شرکای عاطفی باید دائماً با یکدیگر مدارا کنند و در رابطه‌ی خود سرمایه گذاری عاطفی کنند. با این حال، گاهی هر دو طرف رابطه باید فقط به خودشان فکر کنند، در غیر اینصورت ممکن است عزت نفس تان را از دست دهید.

روانشناسان توصیه نمی‌کنند طبق علائق شریک عاطفی تان زندگی کنید و معتقدند شما باید با دوستان تان ارتباط داشته باشید، وقت‌هایی با خودتان خلوت کنید و از بدن خود مراقبت کنید. به طور کلی نباید فقط شریک عاطفی تان برای شما عزیز باشد و تمرکزتان روی او باشد، بلکه باید همین رفتار را با خودتان هم داشته باشید. وقت تان را صرف تلاش برای گرفتن تأیید و خوش رفتاری شریک عاطفی تان نکنید. در این صورت است که قادر خواهید بود عزت نفس خود را حفظ کنید و در برابر وقایع ناخوشایند قوی باشید.

روانشناسان توصیه نمی‌کنند طبق علائق شریک عاطفی تان زندگی کنید و معتقدند شما باید با دوستان تان ارتباط داشته باشید، وقت‌هایی با خودتان خلوت کنید و از بدن خود مراقبت کنید

۶- تقریباً هیچکس با قربانیان خشونت و زنانی که از همسرشان کتک خورده اند احساس همدلی نمی‌کند

در روانشناسی اصطلاحی وجود دارد به نام «سرزنش قربانی» و این زمانی رخ می‌دهد که قربانی وادار شود در مورد موقعیتی که از آن آسیب دیده احساس گناه کند. این یک تله‌ی ذهنی است که دائماً گرفتارش می‌شویم.

مغز انسان به دنبال الگو است و اعتقاد دارد که شر باید به سزای اعمالش برسد و خیر همیشه پیروز می‌شود. به همین دلیل است که ما دائماً به دنبال توضیحی منطقی برای اتفاقات بدی می‌گردیم که برای قربانی رخ داده، مثلاً پوشیدن لباس‌های باز، قدم زدن در یک خیابان تاریک و خلوت یا داشتن رفتار بی ادبانه نسبت به شخص خطاکار. حقیقت آن است که هیچ کدام این‌ها دلیل آن اتفاق نیستند، اما مغز ما اهمیتی به این مسأله نمی‌دهد. به همین دلیل است که دیگران با قربانیان احساس همدلی نمی‌کنند.

۷- وگان شدن، استفاده از خودرو‌های الکتریکی و بازیافت پلاستیک احتمالاً سیاره‌ی زمین را نجات نمی‌دهد

از زمان اختراع پلاستیک، انسان ۸ میلیارد تن محصول از این ماده‌ی مضر تولید کرده و تنها یک دهم آن‌ها بازیافت شده. استفاده از پلاستیک قابل بازیافت هم کمک چندانی نخواهند کرد، چون لباس ها، ظروف و کفش‌هایی که از PET یا همان پلی اتیلن ترفتالات بازیافتی تولید شده اند هنوز تجزیه نشده اند و سیاره‌ی زمین را کماکان مسموم می‌کنند.

وگان شدن را هم کمکی به کاهش انتشار کربن دی اکسید می‌دانستند. اما در نهایت به این نتیجه رسیدیم که با این رویه آب زیادی صرف آبیاری گیاهان خواهد شد، زمین‌ها مملوء از کود‌ها و مواد شیمیایی خواهد شد و جنگل‌ها برای تبدیل شدن به زمین کشاورزی از بین خواهند رفت.

خودرو‌های الکتریکی صدمه‌ای به اتمسفر زمین نمی‌زنند، اما از جهات دیگری خطرناک هستند؛ باتری‌های لیتیومی این خودرو‌ها طی فرآیندی تولید می‌شوند که اصلاً سازگار با محیط زیست نیست. به علاوه، اگر یکی از این ماشین‌ها دچار آتش سوزی شود، خاموش کردن آتش آن به چندین تن آب و مواد شیمیایی نیاز دارد.

اغلب نوآوری‌هایی که در رابطه با حفظ محیط زیست صورت می‌گیرند بیشتر برای فروشندگان شان منفعت دارند.

۸- بیشتر ساعات کاری خود را به بطالت می‌گذرانیم

از قرار معلوم از نظر بعضی افراد رابطه‌ی مسقیمی میان مدت زمانی که در محل کار می‌گذرانند و میزان حقوق آن‌ها وجود دارد. اما این تصور درست نیست. تنها چیزی که از افراط در کار نصیب تان خواهد شد، فرسودگی شغلی و از کار افتادگی است.

دانشمندان متوجه شده اند از ۸ ساعت یک روز کاری استاندارد، فقط ۳ تا ۴ ساعت آن را با بازدهی واقعی کار می‌کنیم. بقیه‌ی این مدت زمان برای کار‌های بی فایده‌ای مثل چک کردن پیغام ها، خوردن غذا و صحبت با همکاران هدر می‌رود. علت این مسأله آن است که مغز انسان ظرفیت محدودی برای تمرکز کردن دارد. به گفته‌ی دانشمندان ما بیشتر از ۲/۵ ساعت در روز نمی‌توانیم متمرکز بمانیم.

۹- مردان بیشتر از زنان خیانت می‌کنند، اما فقط در یک سن خاص

این اعتقاد وجود دارد که مردان بیشتر از زنان به شریک عاطفی شان خیانت می‌کنند و وفاداری در میان آن‌ها یک ویژگی کمیاب محسوب می‌شود. این باور درست است، اما فقط تا حدودی. طبق تحقیقات، زنان تا قبل از ۳۰ سالگی به اندازه‌ی مردان خیانت می‌کنند، آن‌ها حتی به شریک عاطفی شان بیشتر از مردان دروغ می‌گویند.

با این حال، مردان با بالا رفتن سن به خیانت روی می‌آورند، به طوری که ۲۰ درصد بیشتر از زنان خیانت می‌کنند. بیشترین میزان خیانت در میان مردانی است که ما به ندرت آن‌ها را در نظر می‌گیریم. در واقع در ۲۰ درصد خانواده‌هایی که همسران بالای ۶۰ سال دارند، خیانت بیشتر رخ می‌دهد.

 

 

منبع: انتخاب

5e2c907cb9bf9_2020-01-25_22-31
روانپزشکان و مسئولان کلینیک‌های روان‌درمانی می‌گویند در دو هفته گذشته، تعداد مراجعان به دلیل حمله‌های عصبی و تشدید افسردگی پس از اتفاقات اخیر افزایش داشته است.

یک روانشناس گفت: منبع امنیت کوکان پدر و مادر هستند و از آنجایی که در زمان مطرح شدن اخبار منفی، سخنان والدین بوی نگرانی و استرس می دهد، تمام امنیت فرزندان مختل می شود.

 

دکتر آسیه حسینی‌ نیکو، دکترای روان شناسی تربیتی، طراح دوره‌های آموزشی سواد رسانهای ویژه کودکان و نوجوانان درخصوص تاثیر اخبار منفی و هیجانات در خانواده بر زندگی کودکان با تاکید بر اینکه اخبار تلخ و منفی بزرگسالان را نیز مورد تهدید قرار می دهد و می تواند بر روی افکار آنها تاثیرگذار باشد گفت: گاهی به دلیل بی توجهی به کنترل هیجانات و مدیریت زندگی و بدون برنامه به اخبار منفی می پردازیم و در هر مکان و در هر لحظه به آن گوش می دهیم یا درباره آن صحبت می‌کنیم. باید توجه داشته باشیم این هیجانات کنترل نشده آسیب‌هایی برای ما به همراه دارد. این در حالیست که کودکان تمام امنیت خود را از دو منبع قدرت و الگو یعنی پدر و مادر الهام می گیرند از این رو زمانی که امنیت روانی این دو منبع مورد تهدید قرار گیرد و تمام سخنان والدین بوی نگرانی و استرس می دهد، امنیت فرزندان نیز زیر سوال می‌رود.

وی همچنین درباره چگونگی مصون‌سازی فرزندان از خطرات و اخبار مسموم فضای مجازی با تربیت و آموزش آنها اظهار کرد: هیچ گاه نباید اخبار را از فرزندانمان کتمان یا تلاش کنیم آنها در معرض اخبار قرار نگیرند بلکه باید در مصرف رسانه و دامن زدن به اخبار مدیریت داشته باشیم. البته کودکانی که در سنین کمتر از پیش دبستانی قرار دارند باید تا حد ممکن خیلی کم در جریان اخبار قرار بگیرند و با قصه گویی و مدیریت زمان تلویزیون آنها را از این فضا دور کرد.

این روان‌شناس ادامه داد: در واقع جستجوی بیش از اندازه درباره رویدادها، تفسیرها و بحثهایی که کمکی به حل مشکل نمی کنند، جو روانی حاکم بر خانه را مسموم می کند. جایگزین بسیار خوب برای این موضوع به خصوص زمانی که جو اخبار تلخ زیاد می شود، ایجاد برنامه‌های متنوع و سالم، بازی و دورهمی‌های آرام بدون پرداختن به اخبار مسموم است.

یک متخصص روانشناسی کودک و نوجوان با بیان اینکه مادران بیشتر از پدران دچار ترس از دست دادن فرزند می‌شوند می‌گوید: اضطراب مرگ همراه یا جایگزین اختلالات روانی مانند افسردگی، وسواس، هراس یا اختلال اضطراب فراگیر بروز می‌یابد.

 

گوهریسنا انزانی متخصص روانشناسی کودک و نوجوان بیان کرد: مرگ بیش از آن که مورد توجه پزشکان باشد موضوعی اجتماعی، فرهنگی و روانی است که حزن و اندوه فراوانی برای فرد و جامعه به همراه دارد، اما مرگ فرزند خواه غیرمنتظره، خواه قابل پیش‌بینی سخت‌ترین فقدانی است که فرد بزرگسال می‌تواند با آن روبه‌رو شود. مرگ فرزند مشکلات و سوگ خاصی را برای والدین ایجاد می‌کند؛ والدینی که فرزند خود را از دست می‌دهند تا سال‌ها شدیداً پریشان بوده و در فکر عزیز از دست رفته خود خواهند بود.

بنابر اظهارات انزانی، در حال حاضر مشاهده می‌شود که با فرآیندهای پیچیده جامعه، متاسفانه والدین ترس از دست دادن فرزندان خود را بیش از قبل تجربه می‌کنند. شاید مهم‌ترین عامل این ترس احساس وابستگی شدید مادران به فرزندشان است که از پیش از تولد به وجود آمده و تا پایان عمر نیز که مادر خود را پاسخگوی تمام علائم کودک می‌داند، وجود دارد.

یک روانشناس و مشاوره خانواده درخصوص نحوه برخورد والدین با فرزند مغرور توضیحاتی داد.

 

 پریسا فرنودیان روانشناس و مشاوره خانواده درباره برخورد والدین با فرزندان مغرور اظهار کرد: غرور به حالتی گفته می‌شود که شخص برای خود ارزش بسیار زیادی قائل است و فکر می‌کند از همه کس و همه چیز برتر است.

او در ادامه بیان کرد: جوان مغرور به خودش حق می‌دهد که هر کاری را انجام دهد، در حالی که اگر آن کار اشتباه باشد، مسئولیت آن را برعهده نمی‌گیرد.

این روانشناس با بیان اینکه ممکن است افراد مغرور دوستان زیادی داشته باشند، اما دوستی‌هایشان کمیت دارد نه کیفیت، بیان کرد: معمولا غرور ترس از خالی بودن و تهی بودن جوان است و او از آن به عنوان یک مکانیسم دفاعی استفاده می‌کند؛ در واقع یک تصویری از خود در ذهنش دارد و می‌خواهد خود ایده آل‌اش را به افراد نشان دهد.

فرنودیان درخصوص نحوه برخورد والدین با جوانان مغرور گفت: والدین باید بی توجه نسبت به غرور فرزندشان باشند و وارد بازی روانی آن‌ها نشوند و با آن‌ها همچون  یک انسان معمولی برخورد کنند.

او با اشاره به اینکه برخورد با فرزند مغرور سبب خشم زیادی در والدین می‌شود، بیان کرد: والدین باید با فرزند مغرور خود صبورانه رفتار و خشم خود را کنترل کنند، زیرا این قبیل جوانان توقعات زیادی دارند که در صورت برطرف نشدن از والدین کناره گیری می‌کنند، بنابراین بهتر است والدین آن‌ها را درک کنند.

این روانشناس با بیان اینکه جوانان مغرور شنونده خوبی نیستند،گفت: باید به جوانان مغرور فرصت داده شود تا صحبت کنند، لذا والدین باید با آن‌ها عمیقا وارد صحبت شوند.

فرنودیان افزود: والدین باید در برخورد با این قبیل جوان‌ها کم حرف بزنند و با آن‌ها مقابله به مثل  نکنند و حرف خود را بدون حاشیه و خلاصه با آن ها در میان بگذارند، زیرا جوان مغرور شنونده خوبی نیست.

این روانشناس گفت: والدین باید قاطع و مهربان صحبت کنند و با آن‌ها وارد بحث نشوند و متعصبانه برخورد نکنند تا آن‌ها انعطاف پذیر شوند.

 

 

منبع: باشگاه خبرنگاران جوان

افرادی هستند که در صورت دور بودن از تلفن همراه خود دچار استرس زیادی می‌شوند؛ این افراد تلفن همراه را تنها وسیله‌ای برای برقراری ارتباط نمی‌دانند، بلکه آن را وسیله‌ای برای ادامه زندگی تلقی می‌کنند.

 

مهرداد فلاطونی- روانشناس اجتماعی، با بیان اینکه ریشه فوبیاها استرس و اضطراب است که عموماً این استرس‌ها نیز در اثر عوامل مختلف شکل می‌گیرند، اظهار کرد: فوبیاها وابسته به مسائل فیزیکالی و روانی هستند.

وی با بیان اینکه با گسترش تکنولوژی و شکل‌گیری فضاهای مجازی فوبیای جدیدی به نام بی‌گوشی‌هراسی (نوموفوبیا) بین افراد بروز پیدا کرده است، گفت: در سال ۲۰۱۰ محققان انگلیسی نوموفوبیا را در بین انسان‌های این عصر مطرح کردند. نوموفوبیا برگرفته از واژه انگلیسی (no mobile fobia) است. مبتلایان به این نوع فوبیا افرادی هستند که در صورت دور بودن از تلفن همراه خود دچار استرس زیادی می‌شوند، این افراد تلفن همراه را تنها وسیله‌ای برای برقراری ارتباط نمی‌دانند، بلکه آن را وسیله‌ای برای ادامه زندگی تلقی می‌کنند، البته میان روانشناسان این اختلاف نظر وجود دارد که آیا این مسئله نوعی فوبیا محسوب می‌شود یا خیر؟.

فلاطونی با بیان اینکه براساس استانداردهای روانشناسی نوموفوبیا نوعی استرس غیرطبیعی است که جزء فوبیاهای خاص محسوب می‌شوند، ادامه داد: نوموفوبیا ممکن است ریشه در دوران کودکی داشته باشد. این فوبیا به دلیل گسترش تکنولوژی در دنیا عمومیت پیدا کرده است و پیشرفته‌تر شدن تکنولوژی از جمله تلفن‌های همراه موجب گسترش این فوبیا شده است.

این روانشناس با اشاره به اینکه عموما این فوبیا به دلیل ترس از ناامنی یا ترس از تنها شدن در افراد شکل می‌گیرد، ادامه داد: افرادی با شخصیت درونگرا که به تنهایی و کارهای انفرادی علاقه‌مند هستند به استفاده از تلفن همراه تمایل بیشتری دارند.

همچنین افرادی که دچار اختلالات تکنولوژیکی هستند بیشتر از سایر افراد دچار این نوع فوبیا می‌شوند. افرادی که از طریق شبکه‌های مجازی، خانواده‌های مجازی تشکیل می‌دهند نیز در صورت گم کردن یا خاموش شدن تلفن همراه دچار این فوبیا می‌شوند. شاید اگر در دورانی زندگی می‌کردیم که خانواده‌ها، دورهمی‌ها و مهمانی‌های صمیمانه‌ای با اقوام و آشنایان برگزار می‌کردند تا این حد تلفن همراه از اهمیت و ارزش برخوردار نبود.

به گفته وی، زنان در دنیا بیشتر از مردان دچار نوموفوبیا هستند که البته این موضوع شاید به مهربان‌تر بودن و روحیه زنان تعمیم داد، اما در عین حال مردان بیشتر از زنان تمایل به داشتن دو تلفن همراه دارند. براساس مطالعات انجام شده توسط محققان آمریکایی، ۶۵ درصد مردان در دنیا با تلفن همراه خود می‌خوابند. 

فلاطونی در ادامه درباره علائم نوموفوبیا گفت: تپش قلب، استرس (عامل بروز بیماری‌های مختلف روانی و جسمی)، تعریق زیاد، درد در قفسه سینه و پرخاشگری از علائم ابتلا به نوموفوبیا یا بی‌گوشی‌هراسی است.

این روانشناس با بیان اینکه در صورتی که نوموفوبیا درمان نشود تبعات سختی را به همراه خواهد داشت، بیان کرد: حساسیت‌زدایی یکی از روش‌های درمان نوموفوبیا است. در این روش شرایطی برای فرد فراهم می‌شود که افراد به مرور وابستگی خود را نسبت به فضای تکنولوژی کاهش می‌دهند و به این دیدگاه می‌رسند که تلفن همراه وسیله‌ای برای برقراری ارتباط است و قرار بر این نیست که این ابزار انسان‌ها را مدیریت کند. این روش ابتدا به صورت تصویرسازی ذهنی اجرا می‌شود سپس عملی می‌شود به طوریکه به مرور تلفن همراه را از دسترس خود دور کرده و به جای آن به انجام فعالیت‌های مورد علاقه خود روی می‌آورد.

 

منبع: ایسنا

یک کارشناس ارشد روانشناسی کودکان استثنایی گفت: والدین باید برای برقراری ارتباط بهتر با کودکان اوتیستیک، باید آگاهی‌ خود را درباره این اختلال افزایش دهند.

 

 انسیه جودکی کارشناس ارشد روانشناسی کودکان استثنایی و سفیر اوتیسم درباره نحوه برقراری ارتباط با کودکان مبتلا به اظهار کرد: افراد باید هنگام برقراری ارتباط با این کودکان با آرامش صحبت کرده و از عبارات واضح و دقیق استفاده کنند. دستورالعمل‌ها نباید بیشتر از دو مرحله باشد؛ به دلیل اینکه کودکان اوتیستیک به مشکلات انتزاعی دچار هستند، فرمان‌ها باید تا آنجا که ممکن است، کوتاه باشند.

او بیان کرد: نسبت به سایر کودکان برای پاسخگویی به زمان بیشتری نیاز دارند. اشخاص باید هنگام برقراری ارتباط با این کودکان از عبارات ایهام‌دار یا ضرب‌المثل‌ها استفاده نکنند، بنابراین افراد باید واضح و شفاف با کودکان مبتلا به این اختلال صحبت کنند. از دیگر ویژگی‌های کودکان اوتیستیک این است که تمایل ندارند تماس پوستی داشته باشند، در صورت نیاز افراد می‌توانند با زبان بدن احساس خود را به این کودکان منتقل کنند.

این کارشناس ارشد روانشناسی کودکان استثنایی افزود: افراد باید آمادگی مواجهه با رفتار‌های نامتعارف و غیرمعمول کودکان اوتیستیک را داشته باشند. البته اگر کودک رفتاری را انجام می‌دهد که ممکن است به خود آسیب برساند، والدین باید مداخله کنند. کودکان دچار این اختلال خطر را احساس نمی‌کنند و ارتفاع را متوجه نمی‌شوند، بنابراین این احتمال وجود دارد که خود را از بلندی به پایین پرت کنند.

جودکی تأکید کرد: والدین باید کودک اوتیستیک خود را در موقعیت‌های یادگیری قرار دهند، به او احترام بگذارند، برخی افراد تصور می‌کنند  فرد مبتلا به اختلال بی‌احترامی دیگران  را متوجه نمی‌شود؛ کودک مبتلا به این اختلال نمی‌تواند در مقابل صحبت‌های دیگران از خود دفاع کند، بنابراین به مربیان و خانواده‌های این کودکان پیشنهاد می‌کنیم که در حضور کودک، درباره او صحبت نکنند.

او تصریح کرد: خانواده‌های کودکان اوتیستیک باید انتظارات معقول از فرزندان خود داشته باشند، اگر انتظارات ما از کودک اوتیستیک منطقی نباشد، او به اضطراب و استرس دچار می‌شود و همان عملکرد محدود خود را هم از دست می‌دهد؛ اعضای خانواده به ویژه مادر باید در برابر رفتار‌های فرزند مبتلا به اوتیسم صبر داشته باشند؛ همچنین خانواده‌ها باید از تمرین و تکرار جهت افزایش درک مهارت‌های فرزندان اوتیستیک خود استفاده کنند.

درک شدن، مهم‌ترین نیاز کودک اوتیستیک 

این کارشناس ارشد روانشناس کودکان استثنایی گفت: کودک اوتیستیک بیش از هر چیزی نیاز دارد که دیگران او را درک کنند. سایر افراد و همسالان فرد مبتلا به اوتیسم باید چگونگی ارتباط برقرار کردن با او را آموزش دیده باشند و هر فعالیتی که کودک اوتیستیک درست انجام می‌دهد به او پاداش دهند که این پاداش‌ها می‌تواند بر مبنای تمایلات کودک باشد.

جودکی یادآوری کرد: تاکنون درمان قطعی، غربالگری و پیشگیری برای اختلال اوتیسم وجود نداشته است، بنابراین والدین باید پس از اینکه تشخیص داده شد، فرزندشان به اوتیسم مبتلاست، آگاهی‌های خود را درباره این اختلال افزایش دهند، کتب موجود درباره اختلال اوتیسم را مطالعه و با متخصصان این حوزه مشورت کنند تا با خصوصیات کودکان اوتیستیک بیشتر آشنا شوند و بتوانند راحت‌تر با آن‌ها ارتباط برقرار کنند.

 

منبع: باشگاه خبرنگاران جوان