نگرش
در عصر حاضر یکی از دغدغه های ذهنی انسان ایجاد تغییر در خود اطرافیان و حتی جامعه است. اینکه افراد چگونه می اندیشند و نگرش و نگاهشان به افق های زندگی به چه شکل است در رفتار و شخصیت آنها نقش تعیین کننده ای را ایفا می کند پیش از آن که افراد قادر باشند دگرگونی در محیط و جامعه شان ایجاد کنند باید بتوانند در خود وجودی شان انقلاب کرد و تحول ساز باشند. کسی که کنترل افکار و نگاه خود را ندارد قطعاً قادر به تاثیرگذاری در محیط و اطراف نیز نیست به جنس انسان تا نگرش را تغییر ندهد افکارش تغییر پیدا نکرده و در نتیجه نباید انتظار تغییر در رفتار داشته باشد.نگرشها را نمیتوان مشاهده کرد بلکه از رفتار شخص برداشت میشود.
معمولاً علم روانشناسی و رفتار شناسی انسان را از منظر مطالعات میدانی بررسی کرده و یک قلعه بزرگ در روانشناسی محسوب میشود چرا که کمتر نگاه فلسفی به مقوله انسان داشته است.
این است که افراد برای اینکه حالشان و رفتارشان را تغییر داده در ابتدا باید نگرش خود را تغییر دهند تا حد زیادی مورد غفلت واقع شده است.
اولین اقدام در ایجاد انقلاب درونی رسیدن به این باور است که هیچ قهرمان قدرتی از بیرون نمی تواند دگرگونی یا تعویضی بدون خواست فرد درباره ایجاد کند. در همین راستا اولین اقدام جهت تغییر نگرش فاصله گرفتن از تن و کالبدی که در آن قرار داریم. این جدایی موجب نگاهی همه جانبه می شود.
لحظه ای درنگ و تفکر عمیق باعث شده ذهن بتواند خود را سازماندهی کرده و تا حد زیادی اجازه ندهد که دیگران به جای اش فکر کنند. در این هنگام پیامبر درونی همه انسانها که عقل نامیده می شود آزادی را دارد که درست تصمیم بگیرد و صحیح نگاه کند.
هر چه روانشناسان بیشتر بتوانند ارتباط میان نگرش و رفتار و عواملی که این
دو را تحت تأثیر قرار میدهند درک نمایند، بهتر میتوانند اختلالهای روانی
را درمان کنند. بنابراین یکی از راههای تغییر رفتار مطالعه نگرشهای
افراد و تغییر آن نگرشهاست.در سال1955، جورج کلی روانشناسی خود را تحت عنوان سازههای شخصی معرفی
کرد. سازه شخصی کلی براساس این ایده قرار گرفته بود که فرد از منظر دستهای
از عقاید قبلی خود درباره جهان به آن مینگرد (یعنی سازهها). این سازهها
همچنانکه فرد در معرض موقعیتهای جدید و متفاوت قرار میگیرد تغییر یافته
و با آن موقعیتها سازگار میشوند. ایده اساسی موجود در تئوری کلی این
است که افراد می توانند به جستوجوی تجربیات تازه پرداخته و با تمرین، آن
تجربیات رفتارهای تازهای را بهمنظور ایجاد تغییر در نگــرشهایشان نسبت
به جهان پیرامون، در خود بهوجود آورند.
بر همین اساس جورج کلی توصیه میکرد که درمان گران بیماران خود را به تلاش در جستوجوی رفتارهای جدید و راهبردهای مقابله با مشکل تشویق کنند. او و همکارانشان موارد فراوانی را گزارش کردهاند که در آن بیماران الگوهای رفتارهای جدید و مؤثری را در خود بهوجود آورده و متعاقب آن نگرشهایشان تغییر یافته است. در مواردی که رفتار با نگرشها هماهنگ نیست، گاهی اوقات علت آن فشار اجتماعی یا فشار ناشی از همسالان است. افراد بزرگسال عموما از نگرشهای تثبیت شده خود تبعیت میکنند، در حالیکه در کودکان نگرشها اغلب به وسیله مشاهده رفتار دیگران بهویژه والدین شکل میگیرد.