بیکاری؛ معضل عصر جدید
عصر ما عصر ایست که مردم مدتهاست قایق دل را به دست دریای اندوه سپردند و زیستن را با صعوبت و سختی همزاد و هم معنا پنداشته اند. به همین سبب روانشناسان ، جامعه شناسان و اندیشمندان در جستجوی راه حلی برای رفع این مشکل هستند. البته پیدا و معلوم است که چنین معضلی تک علتی نیست و فرو مردگی و افسردگی یک اجتماع از علل بسیاری پیروی می کند. جمعی بر این باورند که بیکاری اصلی ترین ریشه برهم خوردن ترازمندی یک جامعه است. بهترین برنامه ریزی ساخت بخشیدن به زمان برنامه ای است که با واقعیت بیرونی زندگی سر و کار دارد. این چیزی است که معمولاً تعریف و توصیف کار نامیده می شود. فعالیت کالبدی برای به رسمیت شناخته شدن. افراد بدون فعالیت و تلاش پیشه پریشانی پیش گرفته و انگیزه و ذوق زیستن را از دست میدهند دفتر فردی که هدف و هدفمندی را از کف بدهد همچون عروس بیضی بر و طاووس بی پر به خلوتگاه خمودگی گرویده و همراه با خود امید در جامعه را نیز از بین میبرد.
اجتماعی که از کار و فعالیت اقتصادی خلع سلاح شود روح آفرینندگی و آفرینش را از دست می دهد.رابطه مستقیمی بین بیکاری و گرایش به آسیبهای اجتماعی وجود دارد. مساله بیکاری عواقبی به دنبال دارد که بخش بسیار زیادی از آن در مجموعه آسیبهای اجتماعی دسته بندی میشود. بحث در اینجا بر سر معیشت است؛ بیکاری به دنبال خود، تنگنای معیشتی را دارد و زمانی که این تنگنا پیش آید، شرایط، بستگی به این دارد که آن فرد بیکار چه کسی باشد. اگر فرد بیکار سرپرست خانوار باشد، آسیبها بیشتر هستند و در سطح خانوار نیز خود را نشان میدهند. اگر در سطح فرد دیگری باشد، باز خالی از اشکال نبوده و میتواند آسیبهایی به دنبال خود بیاورد. وقتی تنگنای معیشتی در اثر بیکاری عارض شود، تن دادن به کارهایی که ریسک بالایی دارد و ممکن است در تعارض با قوانین جامعه باشد، راحتتر انجام میشود.
اعتیاد طلاق دزدی ناهنجاری های اجتماعی خطر خطیری است که از بیکاری شاخه گرفته و افراد را از ارج و ارزش آکنده می کند.
این تبعات قوت بازوی عقل را گرفته و رنج و حرمان را با روزگار عجین می کند. بیش از ۶۴ درصد افرادی که مرتکب قتل در درگیری ها و نزاع ها شدند انگیزه و هدف قتل نداشتند و در عصبانیت تصمیم لحظه ای گرفتند و بالافاصله هم پشیمان شدند که این نشان می دهد که جامعه ما از نظر روحی و روانی سالم نیست و مشکلات روحی - روانی و فشار بیکاری اقدامات لحظه ای را بوجود می آورد که واقعا کار جدی می خواهد تا یک آرامش اجتماعی بوجود آید.
بدان سان دولتمردان باید برام باشند تا با فراهم آوردن بستر کار و کارآفرینی از پیش روی این موضوع جلوگیری کرده و راه حلی برای رفع آن پیدا کنند چرا که بیکاری و تشدید آن در جامعه یکی از مهمترین تهدیدات داخلی به شمار میرود که پیامدهایی همچون کاهش تولید ناخالص ملّی، کاهش مهارتهای شغلی، کاهش درآمد و افزایش فقر و نابرابری، کاهش آزادی و بهرهمندی اجتماعی، افزایش آسیبهای روحی و روانی، کاهش سلامت و افزایش مرگومیر، تضعیف روابط فامیلی و اجتماعی، کاهش انگیزههای کاری در آینده، تشدید نابرابریهای نژادی و جنسیت، کمرنگ شدن ارزشهای فرهنگی و اجتماعی، عدم انعطافپذیری فنی و سازماندهی و ... را به دنبال خواهد داشت.