اقتصاد
1-تولید اقتصادی
تولید اقتصادی فعالیتی است که با استفاده از دادههای نیروی کار،
سرمایه و کالاها و خدمات تحت کنترل و مسئولیت یک واحد نهادی،
بهمنظور تولید کالاها وخدمات دیگر انجام میگیرد. لازم است یک واحد
نهادی وجود داشته باشد تا مسئولیت تولید و مالکیت کالاهای تولید شده
یا مسئولیت دریافت بهای خدمات ارائه شده را بهعهده بگیرد. بنابراین
تولید طبیعی که بدون هیچ نوع دخالت یا هدایت انسان صورت میگیرد،
تولید اقتصادی نیست. به عنوان مثال رشد طبیعی ماهی درآبهای دریا،
تولید محسوب نمیشود درحالیکه پرورش ماهی درکارگاه پرورش ماهی،
تولید بهحساب میآید.
فعالیتهای اساسی انسان نظیر خوردن، آشامیدن، خوابیدن، ورزشکردن
وغیره که انجام دادن آن توسط شخص دیگری امکان پذیر نیست
فعالیتهایی هستند که به مفهوم اقتصادی تولیدی نیستند. ازطرف دیگر،
فعالیتهایی نظیر شستشو، آمادهکردن غذا، نگهداری کودکان و افراد مریض
وسالخورده فعالیتهایی هستند که امکان انجام آن توسط واحدهای دیگر
وجود دارد و بنابراین درمحدودهی کلی تولید قرار میگیرند.
2- حد و مرز تولید درسیستم حسابهای ملی
حد و مرز تولید در سیستم حسابهای ملی محدودتراز حدو مرز کلی آن است.
بهدلایلی، آن دسته از فعالیتهای انجام شده توسط خانوار که خدمات
شخصی خانگی برای مصرف خود تولید میکنند در سیستم حسابهای ملی تولید
محسوب نمیشوند. این فعالیتها اگر توسط کارکنان استخدام شده توسط
خانوار انجام گرفته باشند در محدودهی تولید قرارمیگیرند. درموارد
دیگر محدودهی تولید درسیستم حسابهای ملی همان محدودهی کلی
دراقتصاد است. بنابراین فعالیتهاییکه درمحدودهی تولید تعیین شده
درسیستم قرارمیگیرند بهشرح زیر میباشند:
الف ـ تولید کلیهی کالاها وخدمات فردی و جمعی که
به واحدهای دیگرغیر از تولیدکنندگان آنها، عرضه میشود یا قصد براین
است که بهواحدهای دیگر عرضه شود. تولیدکالاها و خدمات مصرف شده
درفرایند تولید این کالاها وخدمات نیز تولید محسوب میشود.
ب ـ تولید به حساب خود کلیهی کالاهایی که برای مصرف نهایی یا تشکیل سرمایهی تولیدکنندگان آنها باقی میماند.
پ ـ تولید به حساب خود خدمات واحدهای مسکونی توسط
مالکین واحدهای مسکونی شخصی وهمچنین خدمات شخصی وخانگی تولید شده
توسط کارکنان استخدام شده در خانوار.
در سیستم حسابهای ملی، تولید به حساب خود خدمات شخصی وخانگی که
توسـط اعضای خانوار و برای مصرف نهایی خود صورت میگیرد، به
طورسنتی ازمحاسبهی تولید خارج شده است . بیان دلایل این امر،
خارج از بحث حاضراست لیکن اشاره به مواردی از این نوع خدمات،
ضروری بهنظر میرسد:
الف ـ نظافت، دکوراسیون وتعمیر ونگهداری واحدهای
مسکونی که توسط خانوارهای مالک ساکن در واحد مسکونی خود انجام
میشود. منظور از تعمیرات، تعمیرات جزئی است که معمولا توسط مستاجر
ومالک، هردو، انجام میشود.
ب ـ نظافت، سرویس و نگهداری کالاهای با دوام و سایر کالاهای متعلق به خانوار، از جمله وسایل نقلیهی شخصی خانوار
پ ـ پخت و پز غذا برای مصرف شخصی
ت ـ نگهداری، آموزش و پرورش کودکان خود
ث ـ مواظبت ازکودکان و افراد سالخورده و معلول
ج ـ نقل و انتقال افراد خانوار و کالاهای متعلق به خانوار
چ ـ انجام امورشخصی مانند اصلاح کردن، استحمام، واکس زدن، شستشوی لباس، اتوکردن و...
3- کالاها
کالاها اشیایی فیزیکی هستند که تقاضا برای آنها و امکان ایجاد حق
مالکیت برآنها، وجود دارد و مالکیت آنها میتواند ازطریق مبادله
دربازار،ازیک واحد نهادی به واحد نهادی دیگر منتقل شود. کالاها برای
ارضای نیازها و خواستههای خانوارها یا جامعه و یا برای استفاده
درتولید سایر کالاها وخدمات مورد تقاضا قرار میگیرند. تولید و مبادلهی
کالاها، دو فعالیت کاملاً متفاوت میباشد. بعضی کالاها ممکن است هرگز
مورد مبادله قرارنگیرند و بعضی دیگر ممکن است چندین بار مورد خرید و
فروش قرار گیرند. مستقل بودن فرایند تولید کالاها از فرایند فروش یا
فروشهای مجدد بعدی، خصوصیت مهم اقتصادی کالاها است درصورتی که
خدمات چنین خصوصیتی را ندارند.
4 ـ خدمات
خدمات دارای موجودیت مستقلی نیستند که امکان ایجاد حق مالکیت
برآنها وجود داشته باشد. خرید وفروش خدمات ازتولید آنها جدا نیست
واین دو فرایند همزمان صورت میگیرد. خدمات، ستاندههای ناهمگنی را
که تولید آنها براساس سفارش انجام میگیرد و نیز تغییراتی را که توسط
تولید کنندگان براساس تقاضای مصرفکنندگان دروضعیت واحدهای مورد
مصرف داده میشود دربرمیگیرند. زمانی که تولید خدمات به پایان
میرسد باید به مصرف کنندگان ارائه شود.
تولید خدمات فقط باید محدود به فعالیتهایی باشد که قابلیت ارائه به
واحد دیگر را داشته باشد در غیر اینصورت رشته فعالیتهای خدمات
نمیتوانند توسعه یابند وبازاری برای آنها وجود نخواهد داشت.
همچنین هر واحدی میتواند برای مصرف خود خدماتی را تولید کند به
شرطی که نوع فعالیت طوری باشد که امکان انجام آن توسط واحد دیگر
وجود داشته باشد.
تغییراتی که تولیدکنندگان خدمات طبق تقاضای مصرف کنندگان آن در
وضعیت واحدهای مورد مصرف میدهند، میتواند بهیکی ازاشکال زیرباشد:
الف ـ تغییردر وضعیت کالاهای مصرفکنندگان: دراین
حالت تولیدکننده از طریق حمل ونقل، نظافت وتعمیر کالا وامثال آن
مستقیماً برروی کالای متعلق به مصرفکننده کار میکند.
ب ـ تغییر در وضعیت فیزیکی افراد: دراین حالت
تولیدکننده خدماتی نظیر حملونقل، خدمات درمانی وجراحی، تهیهی محل
اقامت، آرایش وپیرایش وغیره برای مصرفکننده انجام میدهد.
پ ـ تغییر در وضعیت ذهنی افراد: دراین حالت
تولیدکننده، خدمات آموزشی، اطلاعاتی، سرگرمی وسایر خدمات مشابه برای
مصرف کننده فراهم میکند.
ت ـ تغییردر وضعیت اقتصادی واحد نهادی: دراین حالت
تولیدکننده، خدمات بیمه، واسطهگری مالی، محافظت، ضمانت و غیره
برای مصرف کننده فراهم میکند.
تغییرات ایجاد شده در وضعیت کالاهایا افراد ممکن است موقتی یا دائمی
باشد بهعنوان مثال، خدمات آموزش و بهداشت موجب تغییر دائمی شرایط
مصرف کنندگان میشود به طوری که حاصل استفاده از آن، مدت چند سال
به طول میانجامد. بهطور کلی، چون تغییرات طبق تقاضای
مصرفکنندگان صورت میگیرد، چنین استنباط میشود که تغییرات درجهت
مثبت است. این نوع بهبود وضعیت معمولاً افراد مصرفکننده یا کالاهای
متعلق بهآنها را شامل میشود ودارای وجود مستقل متعلق به
تولیدکننده نیست. بهبود وضعیت نمیتواند توسط تولید کننده در موجودی
انبار نگهداری شود یا جدا ازتولید آن مبادله گردد .
تعدادی از رشته فعالیتها وجود دارند که معمولاً به عنوان خدمات،
طبقهبندی میشوند ولی ستاندهای که تولید میکنند دارای خصوصیات
کالامیباشد مانند رشته فعالیتهایی که در رابطه با تهیه، ذخیره،
ارتباط وپخش اطلاعات، اخبار و... به مفهوم وسیع آن ازقبیل تولید
اطلاعات کلی یا تخصصی، اخبار، رایزنی، برنامههای رایانهای،
فیلمهای سینمایی، موسیقی وغیره میباشند. ستانده این رشته
فعالیتها معمولاً برروی اجسام فیزیکی نظیر نوار، کاغذ، دیسک و غیره
که قابل مبادله هستند ذخیره میشود. این محصولات صرفنظر ازخصوصیات
کالایی یا خدمتی آنها، دارای این ویژگی هستند که توسط یک واحد
تولیدکننده تولید شده وبه واحدهای دیگر عرضه میشوند ازاینرو ضرورت
وجود بازار را موجب میگردند .
5 ـ ستانده
ستانده، کالاها و خدماتی است که دریک واحد تولیدی تولید شده وبرای
استفاده در خارج از آن واحد در دسترس قرارمیگیرد. کالاها وخدماتی
که دریک واحد در یک دورهی حسابداری معین تولید ودرهمان دوره در
دیگر فرایندهای تولید آن واحد مصرف میشود ستاندهی آن واحد راتشکیل
نمیدهد. بهاین ترتیب مفهوم ستانده با مفهوم محصول که حاصل فرایند
تولید است متفاوت میباشد .
درسیستم حسابهای ملی سال 1993، ستانده کالاها و خدمات به سه
دستهی کلی تقسیم میشود. ستاندهی بازاری، ستاندهی تولید شده
برای خود مصرفی نهایی وستاندهی غیربازاری.
1ـ5ـ ستاندهی بازاری
ستاندهی بازاری ستاندهای است که دربازار به قیمتهایی
کهازنظراقتصادی معنی داراست عرضه وفروخته شده یا تولیدکننده قصد
عرضه وفروش آن راداشته باشد. قیمتها وقتی ازنظراقتصادی معنیدار
است که برمیزان کالاها وخدماتی که تولیدکننده مایل به عرضهی آن
وخریدار نیز حاضر به خرید آن است، تاثیرمعنیداری داشته باشد. به
استثنای بعضی خدمات که روش ویژهای برای محاسبهی ستانده آنها
پیشنهاد شده است، ارزش ستاندهی بازاری ازطریق حاصل جمع ارزش
اقلام زیر در دورهی حسابداری مورد نظر بهدست میآید .
الف ـ ارزش کل کالاها و خدمات فروخته شده (به قیمت اقتصادی معنیدار)
ب ـ ارزش کل کالاهاوخدماتی که بهصورت پایاپای مبادله شده است
پ ـ ارزش کل کالاهاو خدماتی که به عنوان پرداختیهای غیرنقدی ازجمله جبران خدمات غیرنقدی پرداختمیشود.
ت ـ ارزش کل کالاها و خدماتی که توسط یک کارگاه
به کارگاه دیگرمتعلق بهیک بنگاه ارائه میشود تا در فرآیند تولید آن
مورد استفاده قرارگیرد .
ث ـ ارزش کل تغییرات موجودی انبار کالاهای تکمیل شده و "کار در جریان ساخت" برای هریک ازمصارف فوق.
2ـ5ـ ستاندهی تولید شده برای خودمصرفی نهایی
این نوع ستانده عبارت ازکالاها و خدماتی است کهبرای مصرف نهایی
صاحبان بنگاهی که تولید درآن صورت گرفته است کنارگذاشته میشود.
کالاهایی نظیر کالاهای کشاورزی که دریک خانوار کشاورز تولید شده
وتوسط اعضای همان خانوار مصرف میشود، ازاین نوع کالاها و خدمات
هستند. همچنین ماشین ابزارهای تولید شده توسط کارگاههای مهندسی
برای استفادهی خود (تشکیل سرمایه به حساب خود) ستاندهی تولید شده
برای خود مصرفی را تشکیل میدهد. دربعضی ازکشورها ممکن است طیف
گستردهای ازفعالیتهای ساختمانی درمناطق روستایی انجام شودکه مورد
دیگری از این نوع ستانده را تشکیل میدهد .
کالاها وخدمات تولید شده برای خود مصرفی نهایی باید به قیمتی معادل
با قیمت فروش دربازار ارزشگذاری شود. بهمنظور دستیابی به این
قیمت، باید ازهمان نوع کالاها وخدمات، به اندازه کافی در بازار
بهفروش برسد تا قیمت بازار معتبری برای ارزشگذاری بهدست آید.
درصورتی که قیمت قابل استنادی دراین زمینه وجود نداشته باشد،
راهحل مناسب ارزشگذاری ازطریق جمع کل هزینههای تولید آنهاست
که عبارت ازجمع اقلام زیراست :
- مصارف واسطه
- جبران خدمات کارکنان
- مصرف سرمایهی ثابت
- خالص سایر مالیاتهای برتولید (سایر مالیاتهای برتولید منهای یارانه)
3ـ5ـ ستاندهی غیربازاری
این نوع ستانده عبارت ازکالاهاوخدمات فردی یا جمعی است که توسط
مؤسسات غیرانتفاعی درخدمت خانوارها (NPISH) یا دولت تولید میشود وبه
طور رایگان یا به قیمتی که از نظر اقتصادی معنیدار نیست، به سایر
واحدهای نهادی یا به کل جامعه عرضه میشود. این نوع ستانده به دو
دلیل زیرتولید میشود:
الف ـ امکان تشخیص وکنترل میزان مصرف خدمات جمعی
توسط مصرفکنندگان وجود ندارد. بنابراین نمیتوان آنهارا وادار به
پرداخت مبلغ معینی در مقابل ارائهی این نوع خدمات کرد. همچنین
زمانی که هزینهی مبادلات بسیار زیاد است، ساز و کار قیمتهای بازار
را نمیتوان بهکاربرد. بنابراین تولید چنین خدماتی باید بهطور جمعی
توسط دولت سازماندهی شود و از منابعی غیر از فروش خدمات، نظیر
مالیات یا سایر درامدهای دولت تأمین مالی شود .
ب ـ همچنین واحدهای دولتی ومؤسسات غیرانتفاعی
درخدمت خانوارها، ممکن است کالاها یاخدماتی را تولید وبه خانوارها
عرضه کنند که امکان دریافت بهای خدمات ازمصرفکنندگان وجود دارد
لیکن به دلیل برخی ملاحظات اقتصادی یااجتماعی، آنها را بهطور
رایگان یا بهکمتراز قیمتی که از نظر اقتصادی معنیدار است، ارائه
میکنند. مثال بارز این نوع خدمات، ارائهی خدمات آموزشی یا
بهداشتی دولت به خانوارها است.
قیمتی ازنظراقتصادی معنی دار نیست که برمیزان عرضهی تولیدکننده
اثری نداشته یا اثرکمی داشته باشد وانتظار میرود که درمیزان مورد
تقاضا نیز تأثیر جزئی بگذارد. بعبارت دیگر قیمتی است که مقدار عرضه و
تقاضا را تعیین نمیکند این نوع قیمت، احتمالاً برای این منظور
تعیین میشود که درامدی ایجاد کرده موجب کاهش اضافه تقاضایی شود
که درصورت رایگان بودن خدمات بوجود میآمد .
از آنجا که این نوع خدمات برای فروش در بازارتولید نمیشوند،
دراکثرموارد امکان دستیابی به خدمات بازاری کاملاً مشابه با خدمات
مورد بحث وجود ندارد تا بتوان از قیمت آنها برای ارزشگذاری این
نوع خدمات استفاده کرد. لذا ستاندهی غیربازاری این خدمات ازطریق
جمع هزینههای تولید آنها یعنی جمع اقلام زیر ارزشگذاری میشود:
- مصارف واسطه
- جبران خدمات کارکنان
- مصرف سرمایهی ثابت
- خالص سایر مالیاتهای برتولید
مازادعملیاتی خالص حاصل از فرایند تولید واحدهای دولتی و NPISH ها همیشه برابر صفر درنظرگرفته میشود.
6 ـ مصرف واسطه
مصرف فعالیتی است که در آن واحدهای نهادی، کالاها و خدماتی رامورد
استفاده قرار میدهند. دو نوع مصرف کاملاً متفاوت ازیکدیگر بهصورت
مصرف واسطه و مصرف نهایی وجود دارد.
مصرف واسطه عبارت از ارزش کالاها وخدماتی است که به صورت
دادههای یک فرایند تولید درآن مصرف میشوند، به استثنای مصرف
داراییهای ثابت که به عنوان مصرف سرمایهی ثابت ثبت میشود. کالاها
و خدمات ممکن است در فرایند تولید تغییر شکل داده یا کاملاً
مصرفشوند.
بعضی ازدادهها بعد از تغییر شکل و تشکیل ستانده، مجدداً وارد یک
فرایند تولید دیگر میشوند و بعضی دیگرنظیر برق و اکثر خدمات، بهطور
کامل در فرایند تولید مصرف میشوند.
مصرف کالاها و خدمات نظیر مواد اولیه، برق، آب، سوخت، لوازم
التحریر، ارتباطات، حمل ونقل، تعمیرات جزئی ساختمان و ماشینآلات و
امثال آنها مصارف واسطه محسوب میشود.
7ـ مصرف سرمایهی ثابت
مصرف سرمایهی ثابت به عنوان بخشی ازهزینهی تولید، عبارت از کاهش
ارزش جاری موجودی داراییهای ثابت است که دراثر از بین رفتن
فیزیکی، از مد افتادگی عادی وحوادث معمولی درداراییهای تحت مالکیت
ومورد استفاده یک تولیدکننده درطول یک دورهی حسابداری پدید
میآید. ارزش داراییهای ثابت ازبین رفته دراثرجنگ یاوقایع
استثنایی نظیر فجایع طبیعیکه بهندرت اتفاق میافتد مصرف سرمایهی
ثابت محسوب نمیشود.
8 ـ ارزش افزوده
محاسبهی ارزش افزوده به منظور پرهیز ازاحتساب مضاعف صورت میگیرد.
به این معنی که ارزش کالاها وخدماتی که به عنوان دادههای واسطه
یک فعالیت بهکارگرفته میشود بهنوبهی خود ستاندهی یک فرایند
تولید بوده ولازم است از ستاندهی این فعالیت کسر شود تا ارزش
افزودهی آن بدست آید. بهاین ترتیب ارزش افزودهی ناخالص عبارت
از ارزش ستانده منهای ارزش مصرف واسطه است. ارزش افزودهی خالص
عبارت از ارزش افزودهی ناخالص منهای مصرف سرمایهی ثابت است.
ارزش افزوده یکی ازکمیتهای کلان اقتصادی است که حاصل حساب تولید وکمیت ترازکنندهی این حساباست.
9 ـ مازاد عملیاتی ودرامد مختلط
پس ازکسر مجموع جبران خدمات کارکنان وخالص مالیات برتولید از ارزش
افزوده آنچه که باقی میماند مازاد عملیاتی نامیده میشود. این
کمیت درمورد فعالیتهایی کهتوسط خانوارانجام میشود و در آن بهجای
بهکارگیری کارکنان با مزد، اعضای خانوار به عنوان کارکنان بدون مزد
به کار مشغول میشوند، درامد مختلط نامیده میشود زیرا درآن جبران
خدمات و درامد کارفرمایی(درامد سرمایه ) غیرقابل تفکیک است .
10ـ انتقالات
انتقالات مبادلاتی است که درآن یک واحد نهادی کالاها، خدمات یا
داراییهایی را به سایر واحدهای نهادی عرضه میکند، بدون اینکه در
قبال آن، کالاها، خدمات یاداراییهایی را دریافت کند.
11ـ مالیاتها و یارانهها
1ـ11ـ مالیاتها
مالیاتها، پرداختهای اجباری و بلاعوض واحدهای نهادی به دولت است
که به صورت نقدی وغیرنقدی انجام میگیرد. اطلاق صفت بلاعوض
بهمالیاتها از این جهت است که دولت در مقابل دریافت مالیات ازیک
واحد نهادی، خدمتی را به صورت فردی به آن واحد ارائه نمیکند، هر
چند کهبا دریافت مالیات منابع مالی خود را افزایش داده و با
استفاده ازاین منابع، کالاها و خدماتی را برای سایر واحدها اعم ازتک
تک افراد یا کل جامعه فراهم آورد .
مالیاتها به دودستهی کلی تقسیم میشوند:
- مالیات برتولید و واردات
- مالیات جاری بر درامد، ثروت وغیره
1ـ1ـ11ـ مالیات برتولید و واردات،
مالیاتهایی هستند که در زمانی که کالاها و خدمات تولید میشوند، فروخته میشوند یا به مصارف دیگری میرسند ویا از خارج وارد میشوند تعلق میگیرد. مالیات برتولید و واردات منطبق با واژهی سنتی مالیاتهای "غیرمستقیم" است که درسیستم حسابهای ملی سابق بهکاربرده میشد. مالیات برتولید و واردات به دوگروه جزئیتر تقسیم میشوند .
- مالیات برمحصول
- سایرمالیات برتولید
جداکردن مالیات برمحصول از سایر مالیات برتولید از نظر انواع
ارزشگذاریها دارای اهمیت ویژهای است. در زیر هر یک ازدو نوع
مالیات بهطور مختصر بیان میشود:
الف ـ مالیات برمحصول، مالیات تعلق گرفته بریک واحد کالا یا خدمت
است که به صورت مبلغ مشخصی برای هر واحد مقدار کالا یا درصد مشخصی
ازقیمت یک واحد کالا یا خدمت مبادله شده تعیین میشود. انواع
مالیات برمحصول به شرح زیر میباشد:
- مالیات ازنوع مالیات ارزش افزوده (VAT)، مالیات تعلق گرفته برکالاها و خدمات است که درمراحل مختلف توسط بنگاههای اقتصادی اخذ میگردد ولی نهایتاً کل آن توسط خریدار نهایی پرداخت میشود.
- مالیات وحقوق گمرکی بر واردات، عبارت از مالیات تعلق گرفته برکالاهاست که هنگام عبور ازمرزهای گمرکی یا مرزهای اقتصادی قابل پرداخت میشود. این نوع مالیات همچنین شامل مالیات تعلق گرفته بر خدماتی است که توسط تولیدکنندگان غیرمقیم به واحدهای نهادی مقیم ارائه میشود.
- مالیات برصادارات، مالیات تعلق گرفته برکالاهایی است که ازقلمرو اقتصادی خارج میشوند و هنگام خروج از مرز قابل پرداخت میشود. این نوع مالیات همچنین شامل مالیات تعلق گرفته برخدماتی است که به واحدهای غیرمقیم ارائه میشود.
به طورکلی مالیات بر محصول، واردات و صادرات مالیاتهایی هستند
که بر کالاها و خدمات تعلق میگیرند و دراثر تولید، فروش، انتقال،
کرایهی کالا یا ارائهی خدمت قابل پرداخت میباشند.
ب ـ سایر مالیات های برتولید،
کلیهی مالیاتهایی را در بر میگیرد که هر بنگاهی در نتیجهی اشتغال
به تولید (به غیرازمالیات برمحصول)، موظف بهپرداخت آن است. این
نوع مالیات، مالیات برسود یا مالیات بر سایر درامدهای دریافت شده
توسط بنگاه را دربرنمیگیرد ومالیاتی است که صرفنظر از سوددهی تولید
قابل پرداخت است، نظیر مالیات بر زمین، داراییهای ثابت و نیروی
کار بهکار گرفته شده در فرایند تولید یا فعالیتها ومبادلات ویژه.
2ـ1ـ11ـ مالیات بردرامد،
ثروت و غیره منطبق با واژهی سنتی، مالیاتهای "مستقیم" است که
در سیستم حسابهای ملی سابق بهکاربرده می شد. این مالیاتها شامل
مالیات بردرامد اشخاص، مالیات بردرامد شرکتها، مالیات بر ثروت
وامثال آن میباشد.
2ـ11ـ یارانهها
یارانه، پرداختهای جاری و بلاعوض واحدهای دولتی بهبنگاههای
اقتصادی است که براساس میزان فعالیتهای تولیدی آنها و یا مقدار یا
ارزش کالاها یا خدمات تولیدشده، فروخته شده یا وارد شده توسط آنها
تعیین میشود. یارانه ممکن است برتولیدات داخلی یا برکالاهای وارد
شده تعلق گیرد. درمورد تولیدات داخلی یارانه ممکن است به منظور
تحت تأثیر قراردادن سطح تولید یا تاثیر گذاشتن برارزش تولیدات
فروخته شده یا جبران زیان آنها پرداخت شود. یارانه برعکس مالیات
بر محصول یا مالیات برتولید عمل میکند، به این ترتیب که تاثیر آن
برمازاد عملیاتی درجهت مخالف تأثیر مالیات است. یارانه به
مصرفکنندهی نهایی تعلق نمیگیرد لذا کمکهای مستقیم دولت به
خانوارها انتقالات جاری بوده وبه عنوان مزایای تامین اجتماعی تلقی
میشوند. همچنین یارانه، کمکهای دولت به بنگاهها برای تامین
مالی تشکیل سرمایهی آنها یا جبران خسارتهای واردشده به دارایی
سرمایه را دربرنمیگیرد.
یارانه مشابه مالیاتها به دودستهی کلی تقسیم میشود:
- یارانه برمحصول
- سایر یارانه برتولید
جداکردن یارانه برمحصول ازسایر یارانه برتولید همانند مالیاتها از
دیدگاه ارزشگذاری جریان محصولات حائز اهمیت میباشد. یارانه برمحصول
یارانهای است که بریک واحد کالا یا خدمت تولید شده تعلق میگیرد
وبه صورت مبلغ مشخصی برای یک واحد مقدار کالا یا بهصورت درصد
مشخصی ازیک کالا یا خدمت، قابل پرداخت است. سایر یارانه بر تولید
عبارت از کلیهی یارانههایی است که بنگاههای مقیم در اثر اشتغال
به تولید دریافت میکنند غیر از انواع یارانه برمحصول .
12 ـ جبران خدمات کارکنان
جبران خدمات کارکنان عبارت است ازکل اجرت نقدی وغیرنقدی قابل
پرداخت توسط بنگاه بهکارکنان خود برای جبران کار انجام شده در یک
دورهی حسابداری معین است . جبران خدمات کارکنان براساس تعلق
گرفتن ثبت میشود یعنی اجرت نقدی یا غیرنقدی است که کارکن
درمقابل کار انجام داده شده در دورهی مورد نظرمستحق دریافت آن
میشود اعم از این که این اجرت قبل ازانجام کار یا همزمان با آن
یا بعد از آن پرداخت شده باشد. جبران خدمات کارکنان، کار داوطلبانه
را که درمقابل آن پرداختی صورت نگرفته باشد دربرنمیگیرد...
13 ـ مصرف نهایی خانوار
مصرف نهایی خانوار هزینهی مصرف کالاهاو خدمات توسط خانوارهای مقیم
است اعم از اینکه در داخل قلمرو اقتصادی یا درخارج ازآن صورت
گرفته باشد.
در مورد کالاها و خدماتی که هزینهی تهیهی آنها، هزینهی مصرف نهایی خانوار محسوب میشود نکات زیر قابل ذکراست:
- منزل مسکونی خانوار بهدلیل اینکه کالایی است که توسط مالک آن برای ارائهی خدمات سکونتی بهکارگرفته میشود، هزینهی تهیهی آن ( خرید، احداث یاایجاد آن ) تشکیل سرمایهی ثابت محسوب شده ودر مصرف نهایی منظور نمیشود. ارزش خدمات سکونتی که در مورد خانههای اجاری، مبلغ اجاره و درمورد خانههای ملکی اجارهی احتسابی است هزینهی مصرف نهایی خانوار محسوب میشود.
- هزینهی تهیهی اشیای گرانبها نیز مصرف نهایی نبوده و تشکیل سرمایهی ثابت است . اشیای گرانبها عمدتا" شامل کارهای هنری، سنگها و فلزات گرانبها و جواهرات طراحی شده از این سنگها و فلزات هستند .
- در مصرف نهایی خانوار فقط هزینهی رفع نیازهای شخصی اعضای خانوار و نه هزینههای صورت گرفته برای مقاصد شغلی منظور میشود.
- براورد ارزش کالاها وخدماتی که خانوار از محل اشتغال اعضای خود و به عنوان جبران خدمات غیرنقدی دریافت می کند در مصرف نهایی منظور میشود.
- ارزش احتسابی کالاها و خدمات تولید شده توسط خانوار بهعنوان یک بنگاه غیرشرکتی که توسط همان خانوار نیز مصرف میشود هزینه مصرف نهایی خانوار تلقی میشود.
- ارزش احتسابی خدمات واسطه گریهای مالی و خدمات بیمه پس از تخصیص FISIM و ستاندهی خدمات بیمه به خانوار بهعنوان مصرف نهایی خانوار محسوب میشود.
- ارزش احتسابی خدمات سکونتی خانوارهای مالک منزل مسکونی خود به عنوان مصرف نهایی خانوار منظورمیشود.
- هزینهی تعمیرات جزئی و نگهداری منازل مسکونی شخصی هزینهی مصرف نهایی منظور نشده و به عنوان مصرف واسطه بخش املاک و مستغلات تلقی میشود.
- پرداختهای خانوار برای انواع جواز، گواهینامه، گذرنامه و نظایر آن مصرف نهایی خانوار منظور میشود.
14 ـ مصرف نهایی موسسات غیرانتفاعی درخدمت خانوارها
مؤسسات غیرانتفاعی نهادهای قانونی یا اجتماعی هستند که به منظور
تولید کالاها وخدمات تشکیل میشوند ولی تولید آنها منبع درامد، سودیا
دیگرعواید مالی برای واحدهایی نیست که آنها راتاسیس، تامین مالی
یا کنترل میکنند. درعمل فعالیتهای تولیدی آنهاممکن است منجر به
مازاد یا کسری درامد شود ولی هیچ نوع منفعتی توسط آنها به واحدهای
نهادی دیگرتعلق نمیگیرد. طبق اساسنامه این موسسات، واحدهای نهادی
مؤسس یا کنترل کنندهی آنها حق ندارند در سود یا درامدی که بهوجود
می آید سهیم باشند. به همین دلیل این نوع مؤسسات غالباً از پرداخت
انواع مالیاتها معاف هستند.
مؤسسات غیرانتفاعی درخدمت خانوارها، مؤسسات غیرانتفاعی
هستند که کالاها و خدماتی را بهطور رایگان یا به قیمتیکه از نظر
اقتصادی معنیدار نیست به خانوارها ارائه میکنند. این مؤسسات
بهطورکلی دو نوع هستند. نوع اول موسساتی که گروههایی ازافراد
تشکیل میدهند تا خدماتی (دربعضی موارد کالاهایی) را به نفع اعضای
خود ارائه کنند. این خدمات معمولاً رایگان ارائه میشود و تامین
مالی موسسه بوسیلهی حق عضویتهای منظم پرداخت شده توسط اعضا
صورت میگیرد. این قبیل مؤسسات شامل جوامع علمی یا تخصصی، احزاب
سیاسی، اتحادیههای کارگری، کلیساها و مساجد، جوامع مذهبی و
باشگاههای ورزشی، تفریحی، فرهنگی واجتماعی میباشند. احزاب سیاسی
در کشورهای تک حزبی که توسط دولت کنترل وتامین مالی میشوند همیشه
دربخش دولت طبقهبندی میشوند .
نوع دوم مؤسسات غیرانتفاعی درخدمت خانوارها عبارت ازمؤسسات خیریه،
آموزشی، بهداشتی، نیکوکاری و امداد است که برای مقاصد بشردوستانه
ایجاد میشوند و منابع مالی آنها عمدتاً از هدایای نقدی وغیرنقدی
مردم، شرکتها، دولت یا موسسات خارج از کشورتامین میشود.
هزینهی مصارف نهایی مؤسسات غیرانتفاعی درخدمت خانوارها مانند
هزینهی مصارف نهایی دولت، حاصل تفاضل دریافتی ناشی از فروش
کالاها و خدمات از ارزش ستاندهی مؤسسات مزبور است. ستاندهی این
مؤسسات که برابر ارزش خدمات ارائه شـدهی آنهاست از جمع اقلام
تشکیلدهندهی هزینهی تولید آنها، حاصل میشود.
15ـ مصرف نهایی دولت
هزینههای مصرف نهایی دولت برروی طیف وسیعی ازکالاها وخدمات به دو صورت زیر ایجاد میشود:
الف ـ هزینههای مربوط به تولید ستاندهی غیربازاری:
این نوع هزینهها، هزینهی تولید کالاها و خدماتی است که توسط
واحدهای دولتی برای خانوارها بهطور رایگان یا به قیمتی که از
نظراقتصادی معنیدار نیست فراهم میشود. بخش عمدهی هزینههای
نهایی دولت را این نوع هزینهها تشکیل میدهد. ارزش این هزینهها
برابر است با ارزش احتسابی ستاندههای غیربازاری تولید شده توسط
دولت منهای ارزش هرگونه دریافتی ازفروش کالاها و خدمات. ارزش
ستاندهی احتسابی خدمات ارائه شده توسط دولت همانگونه که قبلاً
نیزتشریح شد، ازطریق حاصل جمع هزینههای تولید یعنی مصارف واسطه،
جبران خدمات کارکنان، خالص سایرمالیاتهای بر تولید و مصرف سرمایهی
ثابت اندازهگیری میشود.
دریافتیهای دولت ممکن است ازفروش کالاها وخدماتی باشد که قیمت
آنها از نظر اقتصادی معنیدار نیست یا ازفروش تعداد معدودی ازکالاها
وخدماتی حاصل شده باشد که قیمت آنها از نظراقتصادی معنیدار است.
ب ـ هزینههای مربوط بهتولید کالاها وخدمات توسط تولید کنندگان بازاری:
ممکن است دولت کالاها وخدماتی را خریداری کرده و بهطور رایگان در
اختیار خانوارها قراردهد. نقش واحدهای دولتی دراین رابطه محدود به
پرداختی بابت خرید کالاها وخدمات وتوزیع آنها به خانوارها بهصورت
انتقالات غیرنقدی میباشد. واحدهای دولتی دراین حالت هیچگونه
عملیاتی برروی چنین کالاها وخدماتی انجام نمیدهند و هزینههای ایجاد
شده توسط دولت برای خرید این نوع کالاها وخدمات به عنوان مصرف
نهایی تلقی میشود.
16 ـ تشکیل سرمایهی ثابت ناخالص
تشکیل سرمایهی ثابت ناخالص عبارت است از ارزش کل تحصیل داراییهای
ثابت توسط تولیدکنندگان منهای فروش یا انتقال رایگان داراییهای
ثابت درطول یک دورهی حسابداری معین، به اضافهی ارزش آنچه که
توسط واحدهای نهادی بهارزش داراییهای ثابت تولید نشده، اضافه شده
است. داراییهای ثابت، داراییهای ملموس و غیرملموسی هستند که از
یک جریان تولید به عنوان ستانده بدست آمده و به طور مستمر ومداوم
در فرایند تولیدات دیگربرای دورهی زمانی بیشتر از یکسال
بهکارگرفته میشوند. بدین ترتیب داراییهای ثابت به دو دسته کلی
داراییهای ثابت ملموس و داراییهای ثابت غیرملموس تقسیم میشوند.
اقلام عمدهی تشکیل سرمایهی داراییهای ثابت ملموس عبارتنداز:
- تشکیل سرمایه در ساختمانهای مسکونی وسایربناها
- تشکیل سرمایه درماشین آلات وتجهیزات
- تشکیل سرمایه در داراییهای پرورش داده شده
- تعمیرات اساسی داراییهای ملموس
اقلام عمدهی تشکیل سرمایهی داراییهای ثابت غیرملموس عبارتند از :
- هزینههای انتقال داراییهای تولیدنشده مانند زمین .
- ابداع نرم افزارهای رایانهای
- ابداع نسخههای اصلی آثار ادبی، هنری و غیره .
- فرایند انجام اکتشافات ملی
اجزای تشکیل دهندهی ارزش تشکیل سرمایهی ثابت بشرح زیر است:
الف ـ ارزش داراییهای ثابت خریداری شده
ب ـ ارزش داراییهای ثابت بدست آمده ازطریق مبادلهی پایاپای
پ ـ ارزش داراییهای ثابت دریافت شده بهصورت رایگان
ت ـ ارزش داراییهای ثابت تولید شده به حساب خود کهاین نوع داراییها شامل ارزش کار درجریان ساخت نیزمیباشد
ث ـ ارزش فروش داراییهای ثابت موجود
ج ـ ارزش داراییهای ثابت موجود که ازطریق مبادلهی پایاپای واگذارشده باشد
چ ـ ارزش داراییهای ثابت که بهطور رایگان واگذار شده باشد
خ ـ ارزش هر نوع تعمیر، بازسازی و یا توسعهی قابل
ملاحظهای که باعث افزایش ظرفیت تولید و یا افزایش عمر خدمت دهی
دارایی موجود میشود
بهاین ترتیب ارزش تشکیل سرمایهی ثابت ناخالص از رابطهی زیر حاصل خواهدشد:
حاصل جمع اقلام ردیفهای الف الی ت منهای حاصل جمع اقلام
ردیفهای ث الی چ باضافه ردیف خ. ارزش خرید داراییهای ثابت
موجود شامل کلیهی هزینههای حمل ونقل، نصب و سایـر هزینههای
انتقال مالکیت متقبل شده از طرف خریدار نیز میباشد، درحالیکه فروش
داراییهای ثابت بعد ازکسر هرنوع هزینهی انتقال مالکیت توسط
فروشندگان ارزشگذاری میشود.
در سیستم حساب های ملی تشکیل سرمایه ناخالص همان مفهوم سرمایه گذاری در
کالاهای سرمایه ای است که اقتصاددانان بکار می برند. سرمایه گذاری در
کالاهای سرمایه ای فقط کالاهای سرمایه ای تولید شده را در برمیگیرد که
شامل ماشین آلات، ساختمان، جاده، نسخه اصلی آثار هنری و غیره است. زمین و
سایر دارائی هائی که مجدا“ تولید نمی شوند در تشکیل سرمایه بحساب آورده نمی
شوند و فقط میزان اضافه شده به این دارائی ها نظیر تسطیح اراضی، حصارکشی
دور زمین و غیره تشکیل سرمایه ناخالص محسوب می شود. تشکیل سرمایه ناخالص
میزان اضافه شده به موجودی سرمایه ساختمان ها، تجهیزات و موجودی انبار یا
بعبارت دیگر میزان اضافه شده به ظرفیت تولید کالاها را اندازه گیری می کند.
زمین، منابع طبیعی و سایر دارائی های تولید نشده در یک کارگاه یا بنگاه یا
در کل اقتصاد بعنوان سرمایه بهحساب آورده میشود ولی در سیستم حساب های
ملی اقلام فوق تشکیل سرمایه ناخالص محسوب نمیشود. در حسابداری بازرگانی
زمین و سایر دارائیهای تولید نشده بعنوان سرمایه گذاری در کالاهای سرمایه
ای ثبت می شود ولی در حسابداری ملی بهعنوان سرمایهگذاری ثبت نمیشود. در
سطح ملی بحساب آوردن یا نیاوردن دارائی های تولید نشده تأثیری در ارزش
سرمایه گذاری در کالاهای سرمایه ای ندارد زیرا فروش این دارائی ها توسط یک
واحد اقتصادی با خرید واحد اقتصادی دیگر جبران می شود. در بین عموم مردم،
خانوارها و صاحبان کسب وکار مفهوم سرمایه گذاری خیلی وسیع تر از مفهوم آن
در حساب های ملی است زیرا هم شامل دارائی های تولید شده و تولید نشده و هم
شامل سرمایه گذاری در دارائیهای مالی نظیر اوراق قرضه می باشد.
17 ـ تغییر موجودی انبار
موجودی انبار عبارت است از داراییهای تولید شده بهصورت کالاها و
خدماتی که در دورهی جاری یا دورهی قبل به منظور فروش، استفاده
درتولید و یا سایر مصارف در دورهیهای بعد نگهداری میشوند. این
موجودیها شامل مواد و ملزومات، کار در جریان ساخت، کالاهای ساخته
شده وکالاهای به منظور فروش مجدد میباشد. ارزش تغییر موجودی انبار،
به صورت ارزش موجودی انبار تحصیل شده توسط بنگاه منهای ارزش مصرف
آن در طول دورهی حسابداری ثبت میشود.
18 ـ صادرات و واردات
صادرات عبارت از فروش، معاملهی تهاتری و یا اهدای کالاها و خدمات،
توسط واحدهای مقیم به واحدهای غیرمقیم است. واردات نیز عبارت از
خرید، معاملهی تهاتری ویا اهدای کالاها وخدمات، توسط واحدهای
غیرمقیم به واحدهای مقیم است.
19 ـ ارزش گذاری
درسیستم حسابهای ملی سه نوع ارزشگذاری تعریف شده است که عبارتند از:
- قیمت خریدار، قیمت تولید کننده و قیمت پایه
قیمت خریدار قیمت خریدار، مبلغی است که توسط خریدار پرداخت میشود تایک واحد کالایا خدمت خریداری شده در زمان و محل مورد نظر او تحویل داده شود غیراز هرگونه مالیات برارزش افزوده یا مالیات مشابه کسر شدنی (درصورت وجود). قیمت خریدار یک کالا شامل هرگونه هزینهی حمل ونقلی استکهتوسط خریدار پرداخت میشود تا کالایخریداری شده در زمان و محل مورد نظر او تحویل داده شود.
- قیمت تولید کننده
قیمت تولید کننده، مبلغ قابل دریافت
تولیدکننده از خریدار است برای یک واحد کالا یا خدمتی که به عنوان
ستانده تولید شده است منهای هرنوع مالیات برارزش افزوده یا مالیات
مشابه کسرشدنی (درصورت وجود) . این قیمت هزینهی حمل ونقلی را
کهتوسط تولیدکننده بهطور جداگانه برای خریدار فاکتور شده باشد،
دربرنمیگیرد.
- قیمت پایه
قیمت پایه؛ مبلغ قابل دریافت تولید کننده، از خریدار است برای یک واحد کالا یا خدمتی کهبهعنوان ستانده تولید شدهاست (قیمت تولیدکننده) منهای هر نوع مالیات قابل پرداخت، بهاضافه هرنوع یارانه قابل دریافت برآن واحد کالا یا خدمت که دراثر تولید یا فروش تعلق میگیرد (مالیات برمحصول) . قیمت پایه هزینهی حمل ونقلی را که بهطور جداگانه توسط تولیدکننده برای خریدار فاکتور شده باشد، دربرنمیگیرد.
رابطه توصیفی بین سه نوع ارزشگذاری مزبور بهشرح زیرمیباشد:
قیمت تولیدکننده = قیمت خریدار منهای افزودههای بازرگانی و حملونقل
قیمت پایه = قیمت تولیدکننده منهای خالص مالیات برمحصول
تفاوت بین قیمت خریدار وقیمت تولیدکننده عمدتاً مربوط به کالاها است
زیرا فقط کالاهاست که از کانال توزیع عمدهفروشی و خردهفروشی
عبور میکنند و دارای افزودههای بازرگانی وحملونقل هستند، خدمات
عمدتاً در لحظهی تولید مصرف میشوند.
1ـ20- ارزشگذاری ستانده
ارزشگذاری پیشنهاد شده درسیستم حسابهای ملی برای ستانده به
ترتیب ارجحیت، قیمت پایه وقیمت تولیدکننده است. باوجود امتیازاتی
که قیمت پایه نسبت به قیمت تولیدکننده دارد درصورت عدم امکان
ارزشگذاری به قیمت پایه، قیمت تولیدکننده برای ستانده پیشنهاد
شده است.
2ـ20- ارزشگذاری مصارف واسطه ومصارف نهایی
تمامی مصارف کالاها و خدمات اعم ازمصارف واسطه و مصارف نهایی به
قیمت خریدار ارزشگذاری میشود یعنی قیمتی که شامل افزودههای
حملونقل و بازرگانی و مالیات منهای یارانه (غیراز مالیات برارزش
افزوده) است.
3 ـ20- ارزشگذاری ارزش افزوده
ارزشگذاری ارزش افزوده بهارزشگذاری دو جریان ستانده ومصارف
واسطه بستگی دارد. از آن جاکه کل مصارف واسطه همیشه قیمت خریدار است،
بنابراین ارزشافزوده براساس قیمتهای مورد استفاده درستانده
ارزشگذاری میشود. بدینترتیب ارزش افزودهی ناخالص براساس دونوع
قیمت ارزشگذاری میشود:
- ارزش افزوده به قیمت پایه که عبارت است از: ستانده به قیمت پایه منهای مصرف واسطه به قیمت خریدار
- ارزش افزوده به قیمت تولیدکننده که عبارت است از ستانده به قیمت تولیدکننده منهای مصرف واسطه به قیمت خریدار برای محاسبهی GDP به قیمت بازار، خالص مالیات بر محصول به کل ارزش افزودهی ناخالص به قیمت پایه (بدون اینکه به بخشها تخصیص داده شود) اضافه میشود.
اگرستانده و درنتیجه ارزش افزوده به قیمت تولیدکننده محاسبه شده
باشد برای محاسبه GDP بهقیمت بازار تنها باید مالیات منهای یارانه
بر واردات ومالیات برارزش افزوده (VAT ) (درصورت وجود آن) اضافه
شود. هرچند مفهوم ارزش افزوده به قیمت عوامل بهطور صریح درسیستم
حسابهای ملی بهکار برده نشده است، بااین حال ارزش افزوده به
قیمت عوامل ازطریق کسرکردن سایر مالیات (منهای یارانه) بر تولید از
ارزش افزودهی ناخالص به قیمت پایه حاصل میشود. لیکن به دلایلی
محاسبهی ارزش افزوده به قیمت عوامل در سیستم حسابهای ملی جدید
توصیه نشده است.
4 ـ20- ارزشگذاری صادارات و واردات
درسیستم حسابهای ملی برای ارزشگذاری صادرات و واردات قیمت واحدی
پیشنهاد شده است. برای صادرات وکل واردات قیمت فوب (f.o.b) و
برای واردات به تفکیک بخشها قیمت سیف (c.i.f) پیشنهاد شده است.
تفاوت بین قیمت فوب و قیمت سیف، در هزینهی حمل و نقل و بیمه
بین مرز کشور صادرکننده و مرزکشور واردکننده است. قیمتهای سیف و
فوب بهصورت زیر تعریف میشود.
قیمت سیف، قیمت کالاهایی است که در مرز کشور واردکننده تحویل داده
میشود یا قیمت خدماتی است که به واحدهای مقیم کشور واردکننده
ارائه میشود، قبل از پرداخت هرنوع حقوق گمرکی یا سایر مالیاتهای
برتولید یا افزودههای بازرگانی و حمل ونقل در داخل کشور واردکننده.
قیمت فوب معادل قیمت خریدار در نظر گرفته میشود که درمبادلات مربوط
به صادرات اعمال میشود. قیمت فوب مشابه قمیت خریداراست که باید
توسط واردکننده پرداخت شود تا کالاها را در مرز کشور صادرکننده بعد از
بارگیری در وسیلهی حملکننده و پس از پرداخت هرنوع مالیات صادرات
یا دریافت هر نوع تخفیف مالیاتی تحویل گیرد. قیمت سیف مشابه قیمت
پایهای در نظرگرفته میشود که درمبادلات مربوط به واردات اعمال
میشود ومعادل قیمت پایهی کالاها و خدمات تولید شده توسط
تولیدکنندگان مقیم میباشد. ارزشگذاری یک کالا یا خدمت وارد شده که
معادل قیمت تولیدکننده یک کالایا خدمت تولید شده توسط تولیدکنندگان
مقیم است، برابر حاصل جمع قیمت سیف و حقوق گمرکی یا هرنوع
مالیاتی است که در مرز کشور واردکننده به کالای واردشده تعلق
میگیرد. این تساوی بین قیمت تولیدکننده وقیمت سیف باضافه
مالیاتها و حقوق گمرکی برواردات نیز برقرار میباشد.
21ـ ستانده احتسابی واسطهگریهای مالی (FISIM)
“خدمات واسطهگریهای مالی اندازهگیری شده به روش غیر مستقیم” (fisim) که
در سیستم حسابهای ملی 1968، کارمزد احتسابی نامیده میشد، از ما به
التفاوت درامد دارایی دریافتی (عمدتاً سود وام) و درامد دارایی پرداختی
(عمدتاً سود سپرده) حاصل میشود. در سیستم حسابهای ملی سال 1968، کارمزد
احتسابی محاسبه شده در بخش واسطهگریهای مالی، بهعنوان مصرف واسطهی یک
بخش فرضی با ستاندهی صفر در نظر گرفته میشد. به این ترتیب این بخش فرضی
دارای ارزش افزودهای معادل رقم کارمزد احتسابی با علامت منفی بود، در
نتیجه در کل اقتصاد از مجموع ارزش افزودهی بخشهای اقتصادی رقمی معادل
کارمزد احتسابی کسر میشد.
در سیستم جدید، شیوهی برخورد با کارمزد احتسابی مورد بازنگری قرار گرفته
است. زیرا کارمزد احتسابی نه تنها مصرف واسطهی رشته فعالیتها میباشد
بلکه بخشی از مصارف نهایی مصرفکنندگان خدمات واسطهگریهای مالی را نیز
تشکیل میدهد.
به عنوان مثال، علاوه بر رشته فعالیتها، خانوارها نیز به طرق مختلف از
خدمات بانکها بهرهمند میشوند. لذا منظور نمودن کل کارمزد احتسابی به
عنوان مصرف واسطه یک رشته فعالیت فرضی و عدم تخصیص بخشی از آن به
مصرفکنندگان نهایی خدمات واسطهگریهای مالی، موجب میشود محصول ناخالص
داخلی کمتر از میزان واقعی آن براورد شود،زیرا به این ترتیب بخشی از
کارمزد احتسابی که میباید به تقاضای نهایی تخصیص داده شود در آن منظور
نمیشود. به این دلیل در سیستم جدید حسابهای ملی پیشنهاد میشود کارمزد
احتسابی محاسبه شده علاوه بر مصرفکنندگان واسطه به مصرفکنندگان نهایی نیز
تخصیص داده شود و به تبع این پیشنهاد ضوابط و معیارهایی نیز برای تخصیص آن
ارائه میشود.
22 ـ ستانده بیمه
مؤسسات بیمه، به ازاء هر بخش از خدمات خود مستقیماً دریافتی ندارند.
اگر این مؤسسات در مقابل ارائه هر بخش از خدمات خود حقالزحمهای
معادل آن خدمت دریافت میکردند، دریافتی آنها ستانده خدمات بیمه
محسوب میشد. ستانده این نوع مؤسسات که دارای دریافتی مستقیم
نیستند، باید به طور غیرمستقیم از طریق کل پرداختیها و کل
دریافتیهای شرکتهای بیمه که درامد ایجاد شده از سرمایهگذاری ذخایر
فنی آنهارا نیز دربردارد، محاسبه شود. مؤسسات بیمه به چند دلیل
مبادرت به ایجاد ذخایر فنی میکنند. اول اینکه، بیمهگر حق بیمه را
در ابتدای دورهی قرارداد دریافت میکند، بنابراین بیمهگر قبل از
اینکه اتفاقی رخ دهد ومتعهد به پرداخت خسارت باشد مبلغی دریافت
میکند. دلیل دیگر اینکه، گاهی اوقات وقفهی زمانی قابل ملاحظهای
بین رخ دادن یک اتفاق و پرداخت خسارت آن وجود دارد . بهعلاوه
شرکتهای بیمه درمورد بیمههای زندگی باید ذخایر قابل ملاحظهای را
بهصورت ذخایر فنی نگهداری کنند.
ذخایر فنی که به دلایل بالا تشکیل میشود توسط مؤسسات بیمه در
داراییهای مالی وغیرمالی نظیر مستغلات سرمایهگذاری میشود. درامد
حاصل از این سرمایهگذاریها، تأثیر قابل ملاحظهای در تعیین سطح حق
بیمههای دریافتی توسط مؤسسات بیمه دارد. بدینترتیب طبق پیشنهاد
سیستم جدید حسابهای ملی، درامد حاصل از این نوع سرمایهگذاریها نیز
بهصورت حق بیمههای مکمل در محاسبهی ستاندهی خدمات بیمه منظور
میشود. بهطورکلی ارزش ستاندهی کل خدمات بیمه از حاصل یک
رابطهی حسابداری بهدست میآید. عناصر این رابطهی حسابداری ذیلاً
توضیح داده میشود.
الف ـ حق بیمه های واقعی دریافت شده
این نوع حق بیمه عبارت است از آن قسمت از حق بیمههای دریافتی
در دورهی جاری و یا دورههای قبل که ریسک مربوط به دورهی مورد
بحث را پوشش میدهد. این حق بیمهها با حق بیمههایی که عملاً در
دورهی حسابداری پرداخت میشود برابر نیست زیرا فقط بخشی از دورهی
قرارداد بیمه ممکن است در دورهی حسابداری مورد نظر قرار گیرد.
این بخش از حق بیمههای دریافتی در دورهی جاری که ریسک دوره یا
دورههای بعد را پوشش میدهد، قسمتی از ذخایر فنی راتشکیل میدهد
بنابراین کل حق بیمههای واقعی کسب شده مساوی حق بیمههای
دریافتی منهای ارزش تغییرات ذخایر مربوط به حق بیمههای دورههای
بعد است.
ب ـ درامد حاصل از سرمایه گذاری ذخایر فنی
با وجود اینکه ذخایر فنی در اختیار مؤسسات بیمه بوده و توسط آنها
سازماندهی و سرمایهگذاری میشود، لیکن این ذخایر دارائی بیمهگذاران
محسوب میشود. بنابراین، درامد حاصل از سرمایهگذاری ذخایر فنی به
بیمهگذاران نسبت داده میشود و طوری عمل میشود گویی که
بیمهگذاران این درامد را دریافت وسپس بهصورت حق بیمههای مکمل
به مؤسسات بیمه بر میگردانند.
ج ـ خسارتهایی که موسسات بیمه در طی دورهی حسابداری مدیون به پرداخت آن هستند
مؤسسات بیمه وقتی مدیون به پرداخت خسارت میشوند که حادثهای اتقاق میافتد و میزان خسارت آن ارزیابی میشود.
دـ تغییرات درذخایر فنی بیمهی زندگی
این تغییرات شامل اختصاص ذخایر بیمه برای تشکیل مبلغ سرمایهی
تعهد شده مطابق قرارداد بیمه است. این ذخایر عمدتاً به بیمههای
زندگی مربوط میشود ولی ممکن است در مورد بعضی از بیمههای غیرزندگی
هم صادق باشد.
هـ ـ بیمههای مجدد (اتکایی)
از آنجا که بیمههای مجدد (اتکایی) سهم عمدهای در محاسبهی ستانده و
مصارف واسطه بیمه دارد لازم است شیوهی برخورد با آن نیز مختصراً
توضیح داده شود: شرکتهای بیمه از دو راه مختلف عمل بیمه راانجام
میدهند یکی بیمهی مستقیم با واحدهای خارج از بخش بیمه و دیگری
بیمهی مجدد (اتکایی) که نوعی از بیمه است که در آن عمل بیمه با
واحدهای طبقهبندی شده در بخش بیمه انجام میگیرد که در اینصورت
ممکن است یک طرف بیمه، واحدهای غیرمقیم باشند. بیمهی مجدد انجام
شده بین شرکتهای بیمه مقیم یک کشور بهحساب آورده نمیشود چرا که
عملیات بیمه مستقیم بین بیمهگذاران ازیک طرف و شرکتهای بیمه از
طرف دیگر، بدون در نظرگرفتن بیمهی مجدد، منظور میشود. لیکن وقتی
یک طرف بیمهی مجدد واحدهای غیرمقیم است (بیمهی اتکایی بین
مؤسسات بیمهی مقیم با مؤسسات بیمهی غیرمقیم یا برعکس)، عملیات
بیمهی اتکایی به عنوان واردات یا صادرات خدمات بیمه منظور میشود
به طوری که واردات آن در مصارف واسطه و صادرات آن در ستاندهی
خدمات بیمه بهحساب آورده میشود.
با توجه به توضیحات فوق ارزش ستاندهی خدمات بیمه مطابق توصیهی
سیستم جدید حسابهای ملی از جمع جبری اقلام زیر حاصل میشود:
حق بیمههای مستقیم واقعی دریافت شده (که برابراست با حق
بیمههایی که توسط شرکتهای بیمه عملاً در دورهی حسابداری مورد نظر
دریافت میشود منهای تغییرات ارزش ذخایر فنی در ارتباط با حق
بیمههای دورهی بعد).
+ درامد حاصل از سرمایهگذاری شرکتهای بیمه از حق بیمههای مستقیم
دریافتی و حق بیمههای اتکایی دریافتی بابت قبول بیمهی اتکایی
از خارج، مانند سود سهام و اوراق قرضهی خریداری شده از محل حق
بیمههای دریافتی، اجارهی مستغلات یا سایر درامدهای حاصل از
سرمایهگذاری حق بیمهها
+ کاهش ذخایر بیمه زندگی و ذخایر بیمه با بهره (منهای افزایش این ذخایر)
+ مابهالتفاوت حق بیمهی دریافتی و کارمزد پرداختی بابت قبول بیمهی اتکایی از شرکتهای بیمهی غیرمقیم
- خسارت مستقیم که شرکتهای بیمه در دورهی حسابداری مدیون به پرداخت آن هستند
ـ خسارت مستقیم پرداختی بابت قبول بیمهی اتکایی از شرکتهای بیمهی غیرمقیم
شایان ذکر است حاصل جمع جبری حق بیمههای دریافتی، کارمزدهای
پرداختی و خسارتهای پرداختی بابت قبول بیمهی اتکایی از شرکتهای
غیرمقیم، صادرات خدمات بیمه میباشد همچنین حاصل جمع جبری حق
بیمههای پرداختی، کارمزدهای دریافتی و خسارات دریافتی بابت
واگذاری بیمهی اتکایی به مؤسسات غیرمقیم واردات خدمات بیمه
محسوب میشود که بخشی از مصرف واسطهی این خدمات را تشکیل میدهد.
ستاندهی فعالیت بیمه باید به نحوی بین مصرفکنندگان این خدمات
توزیع شود بدین معنی که حق بیمههای پرداختی مصرفکنندگان واسطه و
نهایی را نمیتوان به عنوان مصرف واسطه یا مصرف نهایی
مصرفکنندگان این خدمات منظور کرد. زیرابخشی از حق بیمههای پرداختی
دارای عنصر انتقالات بوده و لازم است خالص شود. معیار توزیع در
این مورد، حق بیمههای ناخالص پرداختی مصرفکنندگان در رشتههای
مختلف میباشد.
23- محصول ناخالص داخلی و ارزش افزوده ناخالص
محصول ناخالص داخلی که به اختصار GDP نامیده می شود معیاری برای اندازه
گیری تولید است. محصول ناخالص داخلی و ارزش افزوده ناخالص هردو یک مفهوم
اقتصادی را بیان می کنند ولی ارزش آنها با یکدیگر متقاوت است و تفاوت آن ها
در مالیات و یارانه (یارانه) است. محصول ناخالص داخلی و ارزش افزوده
ناخالص، ارزش اضافی کالاها و خدماتی را اندازهگیری میکنند که در یک دوره
زمانی در اقتصاد یک کشور تولید شده و برای مصارف نهائی در داخل کشور یا
برای صادرات به خارج از کشور در دسترس قرار گرفتهاند. ارزش افزوده ناخالص
هر فعالیت اقتصادی برابر است با ارزش ستانده منهای مصرف واسطه آن فعالیت.
مصرف واسطه – ستانده = ارزش افزوده ناخالص (1)
GDP یک کشور برابر است با حاصل جمع ارزش افزوده ناخالص کلیه تولید کنندگان
مقیم آن کشور (بعلاوه هر نوع مالیات منهای هر نوع یارانه بر محصول که در
ارزش ستانده آن ها وجود ندارد). بنابراین اگر جمع ستانده و جمع مصرف واسطه
فعالیت های اقتصادی را داشته باشیم GDP یا محصول ناخالص داخلی برابر با
ارزش همه کالاها و خدمات تولید شده در یک دوره منهای کالاها و خدمات مصرف
شده در فرآیند تولید طی همان دوره بعلاوه مالیات منهای یارانه است. این روش
محاسبه GDP معمولا“ روش تولید نامیده می شود. در اینصورت GDP از رابطه
زیر بدست می آید:
یارانهها - مالیات ها + مصرف واسطه - ستانده = GDP (2)
با جایگزین کردن تساوی (1) در تساوی (2)، تساوی (3) حاصل می شود:
یارانهها – مالیات ها + ارزش افزوده ناخالص = GDP (3)
از نگاهی دیگر GDP را می توان ارزش کلیه کالاها و خدماتی در نظر
گرفت که برای مصارف نهائی مختلف داخلی یا برای صادرات در دسترس قرار می
گیرند. این روش محاسبه GDP، روش هزینه نامیده می شود. در این صورت GDP از
رابطه زیر بدست می آید:
واردات – صادرات + تشکیل سرمایه ناخالص + مصرف نهائی = GDP (4)
فرآیند تولید نه تنها برای صاحبان نهاده های مصرف شده در فرآیند تولید بلکه
برای صاحبان سرمایه و دولت نیز ایجاد درامد می کند. ارزش این درامدها
برابر با محصول ناخالص داخلی است. ازاینرو، GDP را می توان از طریق مجموع
جبران خدمات کارکنان، مالیات ها منهای یارانهها و مازاد عملیاتی ناخالص
نیز محاسبه کرد. این روش محاسبه GDP، روش درامد نامیده می شود. در اینصورت
GDP از رابطه زیر بدست می آید:
مازاد عملیاتی ناخالص + یارانهها – مالیات ها + جبران خدمات کارکنان = GDP (5)
همانطور که قبلا“ بیان شد GDP سطح تولید را اندازه گیری می کند.
سطح تولید از این نظر مهم است که تعیین می کند تا چه اندازه یک کشور می
تواند مصرف کند و نیز از این نظر اهمیت دارد که سطح اشتغال را تحت تأثیر
قرار می دهد. مصرف یکی از مهمترین عواملی است که بر رفاه یک جامعه تآثیر می
گذارد، البته این فقط یکی از عوامل متعدد است و عوامل دیگری نیز وجود دارد
نظیر اکتشافات علمی و ابداعات که می تواند اثرات مثبتی بر سطح رفاه جامعه
داشته باشد و یا عواملی نظیر فجایع طبیعی، بیماری های واگیردار و جنگ که می
تواند اثرات منفی بر رفاه جامعه داشته باشد. این عوامل مسلما“ در
محاسبهGDP بحساب آورده نمی شود. بنابراین افزایش GDP زمانی می تواند
موجب افزایش رفاه شود که عوامل دیگر نظیر عوامل فوق ثابت باشد.
24 ـ طبقهبندی بینالمللی استاندارد کلیهی رشته فعالیتهای اقتصادی
در سیستم حسابهای ملی سال 1993، طبقهبندی پیشنهاد شده برای رشته
فعالیتهای اقتصادی "طبقهبندی بینالمللی استاندارد کلیهی رشته
فعالیتهای اقتصادی، بازنگری سوم" است کهاصطلاحاً ISIC REV.3 " نامیده
شده است. درحسابهای ملی ایران نیز از این طبقهبندی استفاده
شده است.
ISIC نوعی طبقهبندی استاندارد برای فعالیتهای اقتصادی
تولیدی است که هدف اصلی آن فراهمکردن مجموعهای از ردههای
فعالیتی است بهطوری که در آن بتوان موجودیتهای اقتصادی را
براساس نوع فعالیتی کهانجام میدهند طبقهبندی کرد.
اولین نسخهی ISIC درسال 1948 توسط شورای اقتصادی
واجتماعی سازمان ملل پذیرفته شد و باتوجه به ضرورت مقایسهی
آمارهای اقتصادی درسطح بینالمللی به منظور حفظ قابلیت مقایسهی
آمارهای کشورهای مختلف، به کشورهای عضو توصیه شد تاسیستم طبقهبندی
ISIC را به عنوان سیستم طبقهبندی فعالیتهای اقتصادی ملی خود
بهکار برند .
از آن به بعد کشورهای مختلف، هم درسطح ملی و هم در
سطح بینالمللی برای طبقهبندی دادههای آماری خود در زمینههای
جمعیت، تولید، اشتغال، درامد ملی وسایر آمارهای اقتصادی براساس نوع
فعالیت اقتصادی، بهطور گستردهای از ISIC استفاده کردند. سازمانهای
بینالمللی نیز در انتشار آمارهای جمعآوری شده از کشورهای مختلف
بهطور وسیعی ISIC رامورد استفاده قراردادند.
اولین ویرایش ISIC در سال 1958 ودومین
ویرایش آن درسال 1968 منتشر شد. ویرایش سوم ISIC درسال 1989 به
تصویب کمیسیون آمار رسید و در سال 1990 منتشر شد. ویرایش سوم این
طبقهبندی برخلاف ویرایشهای قبلی دارای هماهنگیهای لازم با سایر
طبقهبندیهای بینالمللی فعالیتها وطبقهبندیهای کالاها و خدمات
میباشد که البته این امر تاحدودی نیز موجب پیچیدگی آن شده است.
در حال حاضر ویرایش چهارم ISIC درحال نهائی شدن است.
درنظام کدگذاری ویرایش سوم ISIC ازحروف الفبا تحت
عنوان "قسمت" ([1]) ازکدهای دورقمی به عنوان "بخش"[2] ازکدهای
سه رقمی به عنوان "گروه" ([3]) و از کدهای چهاررقمی به عنوان
"طبقه"([4]) استفاده شدهاست. در این طبقهبندی تعداد 17 قسمت
وجود دارد و هر قسمت شامل یک یا چند بخش و در مجموع 60 بخش است که
نسبت به ویرایش دوم 80 درصد افزایش یافته است. هر بخش ممکن است
به نوبهی خود به 9 گروه تقسیم شود به طوری که درمجموع این
ویرایش شامل تعداد 159 گروه است که 117 درصد نسبت به ویرایش دوم
بیشتر است هرگروه نیز به تعدادی کد چهار رقمی یا طبقه تقسیم
شدهاست بهطوری که در مجموع تشکیل 292 طبقه را داده است. شایان
ذکراست که در ویرایش سوم، جزئیات بیشتری در زمینهی خدمات، خصوصاً
در سطح یک رقمی و دو رقمی ارائه شده است. این تغییرات بنا به
درخواست تولیدکنندگان واستفادهکنندگان آمار بـوده است.
ISIC چارچوبی برای تنظیم فعالیتهای تولیدی برحسب
رشته فعالیت تهیه میکند و در این امر مبدا فعالیتی کالا به عنوان
معیار اصلی طبقهبندی بهکار گرفته شده است. دراین طبقهبندی معیار
عمدهی بهکار رفته در تعیین حدود بخشها وگروهها (ردههای دو رقمی و
سه رقمی)، ویژگی فعالیتهای واحد تولیدکننده است که در اقتصاد
هرکشور در تعیین میزان تشابه ساختار واحدهای تولیدکننده و بعضی روابط
موجود درآنها از اهمیت استراتژیکی برخوردار میباشد. جنبههای عمدهی
ویژگی فعالیتها که مدنظر طبقهبندی بودهاست عبارتند از:
الف ـ مشخصهی کالاها وخدمات تولید شده
ب ـ موارد استفادهی کالاها وخدمات
پ ـ دادههای بهکار رفته درتولید، فرایند تولید و فناوری مورد استفاده در آن
طبقات ISIC (ردههای چهاررقمی ) طوری تعیین شدهاند که حتیالامکان حائز دو شرط زیر باشند:
الف ـ تولید گروهکالاهاوخدماتی کهیک طبقه را مشخص میکنند، عمدهی ستاندهی واحدهای قرار گرفته در آن طبقه را تشکیل دهد.
ب ـ هرطبقهواحدهایی رادربرداشته باشدکه بیشترینگروه کالاها و خدمات مشخص کنندهی آن طبقه را تولید کنند
بدینترتیب واحدهای طبقهبندی شده دریک طبقه (کد چهاررقمی) معین باید مشابه بوده وتاحد ممکن همگن باشند.
ساختار کلی ISIC درسطح ردههای الفبایی بهشرح زیرمی باشد. برای
اطلاعات بیشتر به سایت
http://unstats.un.org/unsd/cr/registry/class_default.asp مراجعه شود.
الف ـ کشاورزی، شکار وجنگلداری
ب ـ ماهیگیری
پ ـ استخراج معدن
ت ـ صنعت
ث ـ تأمین برق، گاز وآب
ج ـ ساختمان
چ ـ عمدهیفروشی و خردهفروشی و تعمیر وسایل نقلیهی موتوری، موتورسیکلت و کالاهای شخصی وخانگی
ح - هتل ورستوران
خ ـ حمل ونقل، انبارداری وارتباطات
د ـ واسطهگریهای مالی
ذ ـ مستغلات، اجاره و فعالیتهای کسب وکار
ر ـ ادارهی امور عمومی ودفاعی، تأمین اجتماعی اجباری
ز ـ آموزش
ژ ـ بهداشت ومددکاری اجتماعی
س ـ سایر فعالیتهای خدماتی عمومی، اجتماعی و شخصی
ش ـ خانوارهای خصوصی دارای مستخدم
ص ـ سازمانها و هیئتهای برون مرزی
25 ـ سیستم حسابهای ملی (SNA 93)
سیستم حسابهای ملی ازیک مجموعهی منسجم، سازگار ویکپارچه حسابها،
ترازنامهها وجداول مبتنی برتعاریف ومفاهیم، طبقهبندیها وقواعد
حسابداری توافق شده درسطح بینالمللی تشکیل یافته است. دراین
سیستم چارچوب حسابداری جامعی طراحی شدهاست که درآن دادههای
اقتصادی درقالبی تنظیم میشود کهبرای برنامهریزیها، سیاستگذاریها،
تجزیهوتحلیلها وتصمیمگیریهای اقتصادی مورد استفاده قرارمیگیرد.
حسابهای پیشبینی شدهدرسیستم بهنوبهی خود مجموعهی وسیعی
ازاطلاعات تفصیلی و سازمان یافتهای را دربارهی عملکرد اقتصادی یک
کشورارائهمیدهد.این حسابها اطلاعات جامع ومفصلی از فعالیتهای
مخلتف اقتصادی انجام شده در کل اقتصاد کشورو مبادلات صورت گرفته
بین بنگاههای اقتصادی دربازار یا محل دیگر را فراهم میکند.
حسابهای ملی برای یک دورهی زمانی معین تنظیم میشود وبنابراین
عملکرداقتصاد یک کشور از طریق دادههای حاصل از آن به تصویرکشیده
شده ومورد تجزیه وتحلیل وارزیابی قرارمیگیرد. درفرایند تهیه وتنظیم
حسابهای ملی علاوه برارائهی تصویر روشن ازعملکرد فعالیتهای
اقتصادی، اطلاعاتی نیز در زمینهی ثروت و داراییهای متعلق بهاقتصاد
کشور دردورهی زمانی مزبور فراهم میشود. همچنین اطلاعات حاصل از
آن ارتباط بیناقتصاد کشوربا دنیای خارج را نشان میدهد.
حسابهای ملی ممکناست درسطوح مختلف اقتصاد یک کشوریعنی درسطح
بنگاههای اقتصادی، واحدهای نهادی، گروهی ازواحدهای نهادی (
بخشهای نهادی ) یا درسطح کل اقتصاد تنظیم شود. برای مشخص شدن
عملکرد اقتصادی کشور لازم است مبادلاتی که بین بخشهای مختلف
اقتصادی صورت میگیرد مشاهده وتحلیل شود. برای اطلاعات بیشتر در مورد
(SNA 93) به سایت United Nations Statistics Division - National
Accounts مراجعه شود.
26 ـ کاربرد سیستم حسابهای ملی
سیستم حسابهای ملی یک سیستم چند منظوره است که هدف اصلی آن
فراهم کردن یک چارچوب حسابداری جامع است که آمارهای تهیه شده
درقالب آن را میتوان برای تجزیه و تحلیل و ارزیابی عملکرد اقتصاد
یک کشور در هر مرحله از توسعهی اقتصادی ویا هرنوع ساختار فعالیتی
بهکاربرد. وجود چنین دادههایی پیش نیاز تصمیمگیریها و
سیاستگذاریهای عقلاییاست. مهمترین آمارکلیدی تعریف شده در سیستم
حسابهای ملی محصول ناخالص داخلی (GDP) است کهبه عنوان
مهمترین شاخص اندازه گیری فعالیتهای اقتصادی، بهطور وسیعی درسطح
اقتصاد کلان مورد استفاده قرارمیگیرد. هرچند مدت زمانی است که دیگر
محاسبهی این نوع شاخصها تنها هدف تنظیم حسابهای ملی نیست و
کاربـردهای خـاص ذیــل نیز مطرح می باشند:
- ارائهی تصویر عملکرد اقتصادی: دادههای حسابهای ملی اطلاعاتی را فراهم میکند که از طریق آن تغییر جریانهای عمدهی اقتصادی نظیرتولید، مصرف خانوار، مصرف دولت، تشکیل سرمایه، صادرات، واردات، دستمزد، مالیات،استقراض، وام و امثال اینها ونیز جریان کالاها وخدمات ثبت شده به تصویر کشیده میشوند .
- تجزیه وتحلیل اقتصاد کلان: حسابهای ملی همچنین برای تجزیه وتحلیل ساز و کار عملکرد اقتصاد یک کشور بهکار میرود. این نوع تجزیه و تحلیل معمولاً مستلزم براورد پارامترهای موجود در توابع مورد استفاده در روابط بین متغیرهای مختلف اقتصادی با استفاده از مدلهای اقتصادی برازش داده شده به سریهای زمانی دادهها به قیمتهای ثابت وجاری میباشد. معمولاً نوع مدلهای اقتصادی مورد استفاده برحسب موضوع تحقیق متفاوت است. خوشبختانه سیستم حسابهای ملی دارای انعطاف پذیری لازم برای استفاده در تئوریها یا مدلهای مختلف اقتصادی میباشد، به شرطی کهمفاهیم اساسی مورد استفادهنظیرتولید، مصرف، درامد وغیره هماهنگی لازم را با مفاهیم بهکار رفته درسیستم داشته باشد.
- تصمیم گیریها وسیاستگذاریهای اقتصادی: سیاستهای اقتصادی درکوتاه مدت براساس وضعیت جاری وکوتاه مدت اقتصادی وبا نگاهی به پیـشبینی تغییرات احتمالی در آینده تعیین میشود. پیشبینیهای کوتاه مدت براساس مدلهای اقتصادسنجی انجام میگیرد. سیاستهای میان مدت یا بلند مدت اقتصادی نیز مستلزم ارائهی طرحهای کمی است. بسیاری ازعناصر تشکیل دهندهی هر دو مورد، مدلهای اقتصادسنجی و طرحهای میان مدت یا بلند مدت اقتصادی ازآمارحسابهای ملی تشکیل یافته است. سیاستگذاری وتصمیمگیری علاوه براینکه در سطح دولتها انجام میشود، در شرکتهای دولتی وخصوصی نیز صورت میگیرد. شرکتهای بزرگ نظیر شرکتهای چند ملیتی که توانایی ساختن مدلهای اقتصادسنجی برای براورد نیازهای خود براساسانتظارات بلندمدت ازتوسعهی اقتصادی آینده را دارند نیازمند آمار حسابهای ملی هستند. همچنین در بعضیازکشورها مؤسسات تخصصی وجود دارند که درمقابل دریافت حقالزحمه، پیشبینیهای مورد درخواست مشتریان خصوصی را انجام میدهند که این مؤسسات نیز نیازمند آمار حسابهای ملی میباشند .
- مقایسههای بینالمللی: دادههای اقتصاد کلان مانند GDP یا GDP سرانه یاسایر شاخصهای کلان اقتصادی نظیر نسبت سرمایه به GDP نسبت مالیات یا هزینههای دولت به GDP که از طریق آمار حسابهای ملی قابل محاسبهاست، درصورتی که با استفاده از تعاریف، مفاهیم و طبقهبندیهای یکسان حاصل شده باشد، قابلیت مقایسه درسطح بینالمللی را خواهد داشت. این مقایسهها توسط اقتصاددانان یا سایر تحلیلگران اقتصادی برای ارزیابی عملکرداقتصاد یک کشـور در مقایسه با اقتصادهای مشابه بهکار میرود. همچنین میزان GDP یا درامد ملی سرانهی کشورهای مختلف معیاری است که توسط سازمانهای بینالمللی برای تعیین شرایط ومدت بازپرداخت وامهای مورد نیازکشورها مورد استفاده قرارمیگیرد. از GDP یا GDP سرانهیکشورهای مختلف برای محاسبهی سهم کشورهای عضو یک سازمان بین المللی درتامین مالی آن سازماننیز استفاده میشود.
- هماهنگی آمارها: سیستم حسابهای ملی وظیفهی مهم هماهنگی آمارهای اقتصادی را از دو جهت بهعهده دارد. اولا"، ازنظرمفاهیم، چارچوب یکسانی را برای تعاریف و طبقهبندیهای مورد استفاده درزمینههای متفاوت ارائه میدهد وثانیا"، از نظر ارقام، چارچوب حسابداری یکسانی را برای هماهنگ کردن دادههای اخذ شده از منابع مختلف، نظیر طرحهای آمارگیری از رشته فعالیتها وخانوارها، آمارهای بازرگانی و اطلاعات بدست آمده از آمارهای ثبتی دولتی بوجود میآورد .
27 - حسابهای منطقهای
حسابهای منطقهای مجموعهای از اطلاعات آماری است که به صورت
جامع و هدفمند مطالعهی کمی و منظم فعالیتهای اقتصادی یک منطقه
مشخص را برای یک دورهی زمانی معین که به طور معمول یک سال است
امکانپذیر میسازد. به عبارت دیگر نقش، اهمیت و کاربردی را که حسابهای
ملی در کل کشور به عهده دارد حسابهای منطقهای در سطح منطقه
عهدهدار است. مبانی نظری تهیهی حسابهای منطقهای هماهنگ با
حسابهای ملی براساس تعاریف، مفاهیم، طبقهبندیها و روشهای (SNA 93)
مبتنی است.
هدف حسابهای منطقهای، محاسبهی متغیرهای کلان اقتصادی در استانهای کشور
در دورهی معینی از زمان است که بهوسیلهی آن وضعیت اقتصادی استانها در
آن دوره یا مقطع زمانی خاص به تصویر کشیده شده و توان اقتصادی آنها
نشان داده میشود. مهمترین کمیت کلان اقتصادی حاصل از این حسابها
محصول ناخالص داخلی منطقه (GDPR) است. حسابهای منطقهای نقش شایان
توجهی در برنامهریزی دارد به طوری که تحقق اهداف برنامهریزی
استانی بدون استفاده از یافتههای حسابهای منطقهای امکانپذیر
نمیباشد. تهیهی این حسابها آمارهای قابل اطمینان و سازگاری را
فراهم میآورد که زیربنای سیاستگذاریهای اقتصادی در راستای کاهش
نابرابریهای اقتصادی و اجتماعی بین استانها است.
28 – اصول کلی حسابهای منطقهای
محصول ناخالص داخلی منطقه، از مجموع ارزش افزودهی فعالیتهای
اقتصادی واحدهای تولیدی مقیم بهدست میآید. بنابراین به عنوان یک
اصل اساسی، ارزش افزوده باید به منطقهای که واحد تولیدکننده مقیم
آن است، منتسب شود. تعریف آماری واحد کارگاهی ایجاب میکند این واحد
در یک محل ثابت مشخصی مستقر باشد. هرچند بهکارگیری این اصل در
اکثر موارد امکانپذیر است لیکن فعالیتهایی وجود دارد که این اصل را
نمیتوان در مورد آنها پیاده کرد. به عنوان نمونه بعضی از فعالیتهای
تولیدی همانند حمل و نقل از مرزهای منطقه عبور میکنند. همچنین بعضی
از واحدهای تولیدکننده ممکن است در مکانهای دائمی یا موقتی که در
بیش از یک منطقه قرار دارد فعالیت کنند. تعدادی از فعالیتها همانند
فعالیت استخراج نفت در فلات قاره را نمیتوان به هیچ یک از مناطق
منتسب کرد. برای همهی موارد بالا، طبق توصیههای بینالمللی، اصول
روشن و مشخصی تدوین شده است که به طور خلاصه در زیر به آنها اشاره
میشود.
اصل اقامت
اصل کلی انتخاب شده برای حسابهای منطقهای آن است که ارزش
افزوده باید به منطقهای که واحد تولیدکننده در آن مقیم است
منتسب شود. به کارگیری اصل اقامت در زمینهی فعالیتهای انرژی و حمل
و نقل مشکلاتی را به همراه دارد. زیرا اصل اقامت به این معنی
است که ارزش افزودهی حاصل از حمل کالاها بین چند منطقه نباید بین
آن مناطق تقسیم شود بلکه باید به یک منطقه یعنی منطقهای که واحد
تولیدکنندهی مقیم آن است منتسب شود. اصل اقامت در مورد واحدهای
چند منطقهای یعنی واحدهایی که در بیش از یک منطقه مکان دارند نیز
به این معنی است که فعالیت آنها باید بین اجزای اصلی آنها
تقسیم شود. لیکن برخی از واحدهای تولیدی چند منطقهای بدون داشتن
کارگاه دائمی فعال هستند. به طور نمونه یک تولیدکنندهی ساختمانی
ممکن است برای انجام فعالیت خود تجهیزاتی را در سایت ساختمانی در
منطقه دیگری داشته باشد. این فعالیتها باید به ارزش افزودهی منطقه
محل اقامت تولیدکننده و نه محل سایت ساختمانی منتسب شود، مگر این
که مدت زمان انجام فعالیت در این سایت ساختمانی به میزانی باشد
که بتوان آن را به عنوان یک واحد محلی طولانی مدت تلقی کرد.
اصل منطقهای
در این روش انتساب ارزش افزوده بر اساس اصل منطقهای است. بر اساس
این اصل فعالیت تولیدکنندگان ساختمان در نمونهی بالا به منطقهای
منسوب میشود که سایت ساختمانی در آن قرار دارد. حمل و نقل بین
منطقهای بین مناطق مختلف تقسیم میشود. به عبارت کلیتر فعالیت
حاصل از عوامل تولید بدون توجه به منطقه مورد اقامت عوامل تولید یا
واحد تولیدی به منطقهای منتسب میشود که فعالیت اقتصادی به واقع
صورت میگیرد.
به هرحال در تهیهی حسابهای منطقهای ایران اصل اقامت، که از نظر
توصیههای بینالمللی نیز اولویت دارد به عنوان اصل اولیه حسابهای
منطقهای انتخاب شده است ولی در برخی فعالیتها همانند حمل و نقل
بنا به ماهیت فعالیت اصل منطقهای مورد نظر قرار گرفته است.
29 - قلمرو منطقهای
در حسابهای منطقهای، کل قلمرو اقتصادی کشور به تعدادی منطقه و یک فرا منطقه تقسیم شده است:
منطقه
منطقهبندی اقتصاد ملی بدون بیان تعریف مشخصی از منطقه ممکن نیست
این تعریف باید به گونهای باشد که نخست از ادغام همهی مناطق،
اقتصاد ملی حاصل شود و دوم این که هر منطقه دارای آن گونه مرزبندی
مشخصی باشد که در پایان، هر بخش از منطقه فقط یکبار و تنها در یک
منطقه منظور شده باشد.
با بررسی مباحث مختلف در طبقهبندیهای منطقهای و با توجه به
اینکه واحد تقسیمات اداری و سیاسی کشور، استان است و
برنامهریزیهای اقتصادی و اجتماعی پس از سطح ملی در سطح استان
اعمال میشود بنابر این به منظور کاربردیتر شدن حسابهای منطقهای،
منطقه معادل استان در نظر گرفته شده است.
فرامنطقه
این قسمت شامل بخشهایی از قلمرو اقتصادی کشور است که نمیتوان
آنها را به هیچ یک از مناطق نسبت داد و موارد مختلف آن بهشرح زیر
است:
- آبهای فلات قاره و آن قسمت از آبهای بینالمللی که کشور نسبت به آنها دارای حقوق انحصاری است و به وسیلهی واحدهای مقیم مورد استفاده قرار میگیرد.
- قلمرو سیاسی کشور در سایر نقاط جهان که طبق موافقتنامههای
سیاسی برای اهداف سیاسی، نظامی، علمی و سایر اهداف، اجاره یا
تملک شده باشد همانند سفارتخانهها، کنسولگریها، پایگاههای نظامی و
همانند آن.
30- روشهای گردآوری اطلاعات حسابهای منطقهای
در تهیه حسابهای منطقهای روشهای مختلفی وجود دارد که در زیر به آنها اشاره میشود:
روش جزء به کل
روش جزء به کل عبارت است از گردآوری دادههای مورد نیاز از
کارگاههای مورد نظر و تجمیع آنها برای رسیدن به سطح ارزش منطقه. هر
گاه به دلیل فقدان اطلاعات مورد نیاز برای کارگاههای مورد نظر در
سطح منطقه امکان جمعآوری مستقیم اطلاعات وجود نداشته باشد از روش
شبه جزء به کل میتوان استفاده کرد. در این روش اطلاعات آماری
مورد نیاز به جای اینکه به طور مستقیم از کارگاه مستقر در منطقه
گرفته شود با استفاده از اطلاعات موجود در سطح بنگاه براورد میشود،
سپس براوردهای صورت گرفته همچون روش جزء به کل خالص تا رسیدن به
سطح منطقه با یکدیگر جمع میشوند. روشن است این روش فقط در مورد
بنگاههای چند منطقهای به کار میرود.
روش کل به جزء
این روش، منطقهای کردن اطلاعات است بدون اینکه سعی شود به
دادههای موجود در سطح کارگاههای مستقر در سطح منطقه دسترسی حاصل
شود. در این روش رقم ملی، با استفاده از مناسبترین شاخص ممکن بین
مناطق توزیع میشود. شایان ذکر است این تصور که به طور ضروری
استفاده از اطلاعات واحدهای آماری همواره مطلوبتر است درست نیست.
در بعضی فعالیتها بنا به ماهیت آن فعالیت استفاده از یک شاخص
مناسب برای انتساب فعالیت به سطح منطقه اطلاعات صحیحتری نسبت
به جمعآوری مستقیم اطلاعات به دست دهد.
روش مختلط
روش جزء به کل به ندرت بهطور کامل بهتنهائی مورد استفاده قرار
میگیرد. همیشه شکافهای اطلاعاتی وجود دارد که با روش کل به جزء
باید تکمیل شود. همچنانکه بسیاری از روشهای کل به جزء نیز اغلب با
تأمین برخی اطلاعات به وسیلهی روشهای جزء به کل همراه هستند.
باین ترتیب به طور معمول ترکیبی از دو روش به کار گرفته میشود.