معنا نوشت: کار آفرینی
نظریه شومپیتر در حوزه کار آفرینی:
کار افرینان نواور موجب نوعی عدم تعادل پویا در اقتصاد می شوند.
شومپیتر کار فرین را یک "تخریبگر خلاق" می داند که با تجاری سازی نو اوری و جا انداختن ان در محیطی که قبلا فاقد ان بوده، تعادل اقتصادی را برهم می زند.
به نظر شومپیتر ، کار افرینی را محرک اصلی و موتور توسعه اقتصادی است.
بر اساس تعریف کارفرینی دارای سه وجه غالب است:
1- خلاقیت و قدرت تشخیص فرصت.
2- توانایی ایجاد کسب و کار.
3- ارائه محصول و خدمت جدید.
وی مرحله رونق سرمایهداری را با ظهور
کارفرمایان نوآور و مبتکر، قرین میداند؛ بدین نحو که نوآوران با ابتکار جدید به
امید سود بیشتر دست به نوآوری میزنند و سرمایهگزاری جدید صورت میپذیرد،
اشتغالات جدید بهوجود میآید و سطح تولید بالا میرود. در پی آن، مقلدان از نوآور
تقلید میکنند. که در این دوره، هرقدر تعداد این مقلدان بیشتر گردد، فاز رونق
اقتصادی طولانیتر میگردد. مرحله رکود زمانی اتفاق میافتد که رونق به حد اعلای
خود برسد. حضور مقلدان بیشتر، عرصه سود نوآوران را کم میکند. کم شدن سود، بهخاطر
افزایش قیمت منابع تولید، رقابت محصولات و فرا رسیدن بازپرداخت وام اتفاق میافتد.
خود این امر، سبب کاهش سرمایهگذاری شده و بهعلت اشباع بازار، اقتصاد حالت
انقباضی و رکود بهخود میگیرد. در مرحله بعدی زمانی رونق اتفاق میافتد که
ابتکارات جدید پا به عرصه گذاشته و سبب تهییج و رونق جدید شوند. نوآوریهای اقتصاد
سرمایهداری بهطور دائم بهرهبرداریهای قدیمی را از بین میبرد و نوعی جدید از بهرهبرداری
بهوجود میآورند و باعث ظهور خلق جدید خواهند شد. به نظر شومپیتر، در نظام سرمایه
داری یک نوآور یک شخصیت اقتصادی بسیار مهم است، بههمین دلیل، چون مدیر تجاری در
کارهای روزانه خود، هیچگونه احتیاجی به "رهبری اقتصادی" ندارد، نمیتواند
وظایف نوآور را انجام دهد.
از نظر وی نوآوری در هر یک از زمینه های ذیل کار آفرینی محسوب می شود.
1- ارائه کالای جدید
2- ارائه روش جدید در فرآیند تولید
3- گشایش بازاری جدید
4- یافتن منابع جدید
5- ایجاد هر گونه تشکیلات جدید در صنعت .